دل آرام



بایگانی

۳۰ مطلب در مرداد ۱۳۸۴ ثبت شده است

دوشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
کارت دانشجویی المثنی هم شسته شد!
تنها همان عکس سادگی و اعتقاد چهار سال پیش مانده..
دریغ از حتی یک اسم!
مثل اینکه واقعا باطل شده ایم!



و افسوس که ما نمی دانستیم..
و گاهی روی دست علاقه خوابمان می برد
و امروز بیش از هر زمان از خداوند شرمنده ام!
از آنکه هرگز نتوانستم حتی قطره ای شکرگزار باشم..
شرمنده ام از این روزهای مات و مبهوت..
از اینکه مدام به خود می گویم:
از بطری بطالت این روزها کیست که جرعه ای جرات
بریزد تا نام تو را به خاطر بسپارم!

¤ فردا روز آخر این هشتمین سال است!
می گویند: مهمترین دستاورد ما ورود به حصار مدینه النبی است!
و من از خود می پرسم..
چگونه است که راس منشور جامعه ی مدنی ، خود را در شان مردم
میداند..ولی نفر بعد از خود را نه!
این چه اخلاق اسلامی است که در یک بیانیه به مردم بگوییم
فلانی در شان شما نیست!
این ها که دم از اعتقاد علوی می زنند آیا تا به حال اندیشیده اند
که علی (در آن روزگار پر از لکه های چرکین ریا) بر هیچ کدام از
دشمنان قسم خورده ی اسلام تهمت ریاکاری ننهاد!!

¤ به من می گفت: تو دوستانت را نگه نمی داری!
 گفتم :دوستی که باید دوستی اش را نگه داشت ، دشمنی اش بهتر!
می گفت: اینگونه که پیش می روی هیچ کس در کنارت نخواهد بود!
گفتم:
«من جنگجوی نگاه های مستقیم و ناگهانم!
بگذار همه رو برویم باشند!»

۱۳ نظر ۱۰ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۹ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
و تو چقدر شبیه شعرهای من گریه می کنی...
 
۲ نظر ۰۹ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۹ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
بال ترکش خورده ی پروانه ها را دیده ام...

                     

انفجار لحظه ها، افتادن آوا، ز اوج   
     
                          بر عصبهای رها پیچیدن شلاق موج

دیده ام بسیار مرگ غنچه های گیج را    
         
              از کمر افتادن آلاله افلیج را

در نخاع بادها ترکش فراوان دیده ام     
     
                     گردش تابوت ها را در خیابان دیده ام

در خیابان جنون،در کوچه دلواپسی      
  
                       کرده ام دیدار با کانون گرم بی کسی!

دیده ام در فصل نفرت در بهار برگ ریز    
   
                     کوچ تدریجی دلها را به حال سینه خیز

سروها را دیده ام در فصل های مبتذل 
                          خسته و سر در گریبان-با عصا زیر بغل-

تن به مرداب نهیب خستگی ها داده اند      
                  
تکیه بر دیواری از دل بستگی ها داده اند....

۹ نظر ۰۹ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۷ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
در این دنیا اگر سود است با درویش خرسند است
خدایا!
منعمم گردان به درویشی و خرسندی..
۱ نظر ۰۷ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۷ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
در بی خبری، از تو ، صد فاصله من پیشم!
تو بی خبر از ما و من بی خبر از خویشم!
۹ نظر ۰۷ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۵ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
ما هرگز از آنچه نمی دانستیم
و از کسانی که نمی شناختیم
ترسی نداشتیم .
 ترس سوغات آشنایی هاست...
                                                 نادر ابراهیمی

پ.ن۱:آدم ها برای ته نشین شدن چه شتابی دارند
و بعضی در تشخیص صعود و سقوط چه بر حماقت اصراری!


پ.ن۲:
تو کوچه ای هستی که من از آن گذشته ام
اما من از آن ِ تو نیستم ..
                                     
مقالات شمس
پ.ن۳:
پابلو نرودا با همان لحن حماسی همیشگی می گوید:
«هوا را از من بگیر...خنده ات را نه!»

پ.ن(¤):
تو فرض کن من ورق خوردم!
آیا هرگز به پایان کتاب فکر کرده ای؟
من نگاشت خدایی هستم که در بهشت رنج می کشد !
و انا الی ربنا لمنقلبون
و ما بسوی پروردگارمان باز میگردیم

پ.ن ۴: مرا از نوشته های کامو منع میکنند..
ولی عاشق آن جملاتی هستم که می گوید:
«آنان که خداوند دوستشان دارد، جوان میمیرند..»
۸ نظر ۰۵ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰

سه شنبه, ۴ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
پریشان سایه ای آشفته آهنگ
ز مغزم می تراود گیج و گمراه
 چو روح خوابگردی مات و مدهوش
که بی سامان به ره افتد شبانگاه
درون سینه ام دردی ست خونبار
 که همچون گریه می گیرد گلویم

                              ...نمی دانم چه می خواهم بگویم

۷ نظر ۰۴ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۳ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
امروز آمد
حرف های اعتقادی و ملی محکمی زد
کنار راهرو ایستاده بودم
دوستی آمد و حالم را پرسید
یاد این عبارت معروف افتادم که:

«مارکس مرده،
لنین مرده
و حال من هم تعریفی ندارد!»

پ.ن۱: این روزها اطرافیان را به «لینک دادن» تهدید می کنم!

پ.ن۲: حاج صادق هم رفت.پروازش امشب است..
با صادق شهرآیینی از هر نظر (فکری-روحی و ..) ،
وبیش از هر کس
احساس نزدیکی میکردم..
خداوند به همراهش..
۶ نظر ۰۳ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۲ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ

با سر انگشت عصا، پیری اشارات میکند هر دم
که مرگ
اینجاست یا اینجاست یا اینجا..! 

۳ نظر ۰۲ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۱ مرداد ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
از لابلای قوانین قبرها
همسرایانی غریب
بر سکوت مقدس ابهامی گرم!
مثل همین شقایق های از رنگ و رو رفته
زمین را انکار میکنند...
و جاذبه را..
۷ نظر ۰۱ مرداد ۸۴ ، ۰۰:۳۰