دل آرام



بایگانی

۲۶ مطلب در بهمن ۱۳۸۷ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت

تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود..

۸ نظر ۲۲ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ




ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم..

۲۱ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

گر خاطر شریفت رنجیده شد ز حافظ

بازآ که توبه کردیم از گفته و شنیده
.. 




پ.ن : هر بدی که به آدم میرسه از خودشه
و ما اصاب من مصیبة الا باذن الله..

بنده ی  ضعیفی مثل من
به تلنگرهای این چنین نیاز دارد..

۱۰ نظر ۲۰ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

و قیل من راق...
کیست که درد این بیمار را علاج کند..


پ.ن : منتظر یه هدیه ام..حتی تعیین کرده ام چه باشد!
به دست چه کسی را نمی دانم..

۱۳ نظر ۱۸ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارآم درون دشت شب خفته ست
دریایم و نیست باکم از توفان
دریا همه شب
خوابش آشفته ست..


پ.ن : بعض اس ام اس ها رو یادگاری نگه می دارم

بعضی وقت ها توی تنهایی میخونمشون..
حس خوبی داره..

پ.ن : مثل بعضی ها (اسم نبرم!) -که گوشی رو
میذارن توی جیب شون و قفلش نمی کنن و هی
زنگ میزنن به این و اون...
و صدای فریاد ملت میاد که : الووو!-

دیشب یادم رفته بود گوشی رو قفل کنم
اما به جای اینکه به این و اون زنگ بزنم اشتباهی.
تمام شماره های سیم کارت و تلفنم رو دیلیت کردم!!!
و تنها شماره ای هم که یادمه ۱۱۰ ه!

پ.ن : نشستم از روی اس ام اس ها اسم افراد رو وارد کردم
خلاصه تقریبا شماره ی چند نفر رو بیشتر ندارم.
به این وسیله و به شیوه ی حجة الوداع! - یعنی اونها که می خونن
اینجا رو به اونها که نمی خونن بگن!- که
شماره تون رو با اسم شریفتون! برام بفرستین
تا دیر نشده!

۴ نظر ۱۷ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

بالا بلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه ی زهد دراز من

مست است یار و
یاد حریفان نمی کند
یادش بخیر ساقی مسکین نواز من...

پ.ن :
نام بعضی نفرات رزق روحم شده است..

میگه : در این راه قطره ی اشکی ضایع نمی شود
حتی اگر تنها در چشم حلقه زند که
انک تدعونی !

۲ نظر ۱۵ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

چشمانم دارند رکورد می زنند..
شصت ساعت است که نخوابیده ام ..

۴ نظر ۱۵ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ
رحم کن بر ما سیه بختان که با آن سرکشی
شمع  در شب ها به دست آرد دل پروانه را .
.

صائب


پ.ن : یه روز بختیار می گفت که من یه وطن پرست
هستم و بعد یک مسلمان...امام گفت که این شرکه!
دیروز از یکی پرسیدند تو ایرانی مسلمان هستی

یا مسلمان ایرانی .. گفت : فرقی ندارد!
امروز یکی از همان ها گفته :‌ باید مدلی از اسلام را
کشف کنیم که با فرهنگ ایرانی موافق باشد.

دیروز نشسته بودم توی تاکسی..راننده از قبیله ی هزاره ی
افغانستان بود که در ایران هم مدتی ساکن بوده.
می گفت :‌ایرانی ها فقط روی سجاده مسلمانند
البته گاهی همان جا هم مسلمان نیستند.
میگفت :‌ ایرانی ها نژاد پرستند.. اهل تحقیر و رشوه و دروغند
...
می گفت :‌افغانی ها حرفشان به دلشان است
و با یک حالت معصومانه ای می گفت :‌
که مفتخر است به ملیتش..

پ.ن : دیروز صحبت های البرادعی را گوش می کردم
خیلی با مزه بود...احساس کلاه قرمزی رو هی به آدم
القا می کرد و آقای مجری..
یعنی نوبلی که البرادعی و شیمون و شیرین گرفتن
واقعا در حد شیرموزه!

به نظرم ایران باید مذاکرات هسته ای رو به صورت یکجانبه
متوقف کنه..اونها میگن :‌ایران نباید سلاح هسته ای داشته باشه
ولی ما حق داریم داشته باشیم چون کشورهای متمدن دنیا هستیم.
ولی شما تروریستید..
خوب یکی نیست بیاد بگه : تروریست رو باید از بین برد.
نباید که باهاش مذاکره کنید ترسوها!

۳ نظر ۱۴ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

به هوای سر کویش پر و بالی بزنم...



پ.ن :‌
من عاشق گرت و خاکم!

به نظرم آدم گرهی رو اگه بتونه با دندون باز کنه
اصلا نباید زحمت بده به دستش!

پ.ن : سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود
زیر سر اوست!

۶ نظر ۱۳ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰

سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک  

چو درد در تو نبیند که را دوا بکند ؟.. 

 

 

 ... 

 

۱۱ نظر ۰۸ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۳۰