نمی دانی چقدر به خواب محتاج شده ام..
نیستم این روزها با خودم..بی خودم...
ببینم آیا
کسی خواب مرا ندیده است ...؟
نمی دانی چقدر به خواب محتاج شده ام..
نیستم این روزها با خودم..بی خودم...
ببینم آیا
کسی خواب مرا ندیده است ...؟
می فرماید که :
در عذر خشم بی جا ، یک بوسه ی به جا ده !
پ.ن : یک بوسه ده به جاده!
میانت را و مویت را
اگر صد ره بپیمایی
میانت کمتر از مویی و
مویت تا میان باشد..
سعدی
۱. به نظر من سنگ ها بیشترین استفاده را از
عمر طولانی خود می برند..
« بیایید همه با هم سنگ بشویم »
سازمان زیباسازی شهر تهران
۲. عبدالملک خواست که آب دهان بیافکند
روی فرش افتاد .
نادمی برخاست و آن را پاک کرد و همی گفت :
خدمت به سلطان و مهمان و چهارپا
عیب نباشد !
نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت
خدای را که مبادا ، دل از نشانه بیافتد..
اشهدک یا مولای..
« آری .. من بسیار زیسته ام! »
~ ..سعدی می گوید :
دو عاقل به مویی نگه دارند و
دو دیوانه به زنجیری بگسلند..
---
دلم می خواهد بخوابم. یک خواب طولانی..
دیرم شده است ..
خوابی مال وقت هایی است که فکرهایم آنقدر از زندگی ام
جلو می افتند که هر چه می دوم بهشان نمی رسم..
این عاقبت آدمی است که جلوی پایش را نبیند
و حتی سنگی که به زمینش می زند را هم جدی نگیرد..
---
این آهنگی که دیشب رامین می خواند را خیلی دوست دارم
همان که از زبان یک زندانی محکوم به اعدام بود.
رامین می گفت : شعر و آهنگ هم از خودش بوده..
دارم فکر می کنم . حتی آدم های مجرم هم می توانند
بی نهایت دوست داشتنی بشوند.
این را فقط خدا می داند..
--- جواب تلخ می زیبد لب لعل شکرخا را ..
و من
تا ظهور شادمانی دیگر
تو را
به ترانه های ناسروده می سپارم!
یا راحم العبرات...
یا مقیل العثرات..