دل آرام



بایگانی

۳۰ مطلب در مرداد ۱۳۸۷ ثبت شده است

جمعه, ۱۸ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ


نمی دانی چقدر به خواب محتاج شده ام..
نیستم این روزها با خودم..بی خودم...
ببینم آیا
کسی خواب مرا ندیده است  ...؟

۰ نظر ۱۸ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

می فرماید که :

در عذر خشم بی جا ، یک بوسه ی به جا ده !

پ.ن : یک بوسه ده به جاده!

۵ نظر ۱۷ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

میانت را و مویت را
اگر صد ره بپیمایی

میانت کمتر از مویی و
مویت تا میان باشد..

سعدی

۱. به نظر من سنگ ها بیشترین استفاده را از
عمر طولانی خود می برند..

« بیایید همه با هم سنگ بشویم »

سازمان زیباسازی شهر تهران

۲. عبدالملک خواست که آب دهان بیافکند
روی فرش افتاد .
نادمی برخاست و آن را پاک کرد و همی گفت :

خدمت به سلطان و مهمان و چهارپا
عیب نباشد !

۰ نظر ۱۶ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

دلخوشم با این همه ..

۰ نظر ۱۵ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت

خدای را که مبادا ، دل از نشانه بیافتد
..



اشهدک یا مولای..

۸ نظر ۱۵ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

« آری .. من بسیار زیسته ام! »

~ ..سعدی می گوید :
دو عاقل به مویی نگه دارند و
دو دیوانه به زنجیری بگسلند..

۳ نظر ۱۴ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

--- 

دلم می خواهد بخوابم. یک خواب طولانی..
دیرم شده است ..
خوابی مال وقت هایی است که فکرهایم آنقدر از زندگی ام
جلو می افتند که هر چه می دوم بهشان نمی رسم..
این عاقبت آدمی است که جلوی پایش را نبیند
و حتی سنگی که به زمینش می زند را هم جدی نگیرد..

---

 این آهنگی که دیشب رامین می خواند را خیلی دوست دارم
همان که از زبان یک زندانی محکوم به اعدام بود.

رامین می گفت : شعر و آهنگ هم از خودش بوده..

دارم فکر می کنم . حتی آدم های مجرم هم می توانند
بی نهایت دوست داشتنی بشوند.
این را فقط خدا می داند..

---  جواب تلخ می زیبد لب لعل شکرخا را ..


۳ نظر ۱۴ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ
اللهم جعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام..



۱. هنگامی که علی اکبر به میدان رفت ، آمده است که
امام حسین(ع) خطاب به مادرش فرمودند :

« دعیه فقد اشتاق الحبیب الی لقاء حبیب»

او را رها کن
که دوست به دیدار محبوبش اشتیاق پیدا کرده است...

۲. آدم های خدا چقدر به هم شبیه اند..
۱۳ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ
هستی
سرسری می گذرد
و لحظه ها
  در قاب های حبابی
می ترکند!


و من
تا ظهور شادمانی دیگر
تو را
به ترانه های ناسروده می سپارم!



یا راحم العبرات...
یا مقیل العثرات..

۳ نظر ۱۱ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۱۱ مرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

که من با لعل خاموشش ، نهانی صد سخن دارم..

۱۷ نظر ۱۱ مرداد ۸۷ ، ۰۰:۳۰