دل آرام



بایگانی

۱۰ مطلب در آذر ۱۳۸۸ ثبت شده است

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

شگفتا بی سر و سامانی عشق!

به روی نیزه سر گردانی عشق..



 ~ «امشب به زیارت نواحی فریاد تو آمده ام...»
آقا..دلم می خواهد هم نوا شوم با شما ..

السلام علیک فانی قصدت الیک
و رجوت الفوز لدیک

سلام من به تو که به آستانت آمده ام
و به رستگاری از این راه دل بسته ام..

السلام علیک سلام العارف بحرمتک
المخلص فی ولایتک
المتقرب الی الله بمحبتک
البری ء من اعدائک

سلام من قلبه بمصابک مقروح
و دمعه عند ذکرک مسفوح

سلام کسی که قلبش از مصیبت تو جریحه دار
و اشک هایش به یاد تو جاری است..

۶ نظر ۲۸ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰

سه شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

که ما کشتی در این طوفان به سودای تو می رانیم ..



~ خدا را شکر که محرّم نزدیک است
  که بغض هایم انگار دیگر طاقت ندارند..
اشک هایی که دلشان نمی خواهد
بدون نام تو جاری شوند..
و
اگر چه بی قرارم امروز
و دلم سخت بی تاب ..
به دست های تو
امیدوارم ..

~ کاش آدمی اینقدر که دغدغه ی خودش را داشت
نگران دلش بود..

من از تمام زاویه ها
به چشمان تو پناه می برم..

~ به قول خواجه :
معشوق را حیلت بسیار است..

و من با ذره ذره وجودم معتقدم
که در این تلخی ..
محبت تو پنهان است
و به موقع
آشکار می گردد..

و لسوف یعطیک ربک فترضی..

۱۶ نظر ۲۴ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

تو هیچ عهد نبستی
که عاقبت نشکستی

مرا به آتش عشقت
نشاندی و ننشستی ..


و اوفوا بعهد الله اذ عاهدتم...


پ.ن : میگه : گاهی اتفاقات فرصت هستند

برای اینکه آدم محبت خودش رو به خدا نشون بده..
و این لطف خداست که این «هیزم» رو فراهم کرده
..
اگر عرضه داری..آتش بگیر!

پ.ن : مگر میشود بعد از این همه سال محبت
دست تو را نشناسم..

کاش میشد یک بار
بی آنکه خودم باشم
تو را بخوانم ..


۵ نظر ۲۱ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

یا راحم العبرات ...

۱۸ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

رنج ما را که توان برد به یک گوشه ی چشم

شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی ..



پ.ن : یا رحمن ..

رب انی استغفرک استغفار حیا
و استغفرک استغفار رجا
و استغفرک استغفار انابة
و استغفرک استغفار رغبة
و استغفرک استغفار رهبة
و استغفرک استغفار ایمان
و استغفرک استغفار اقرار
و استغفرک استغفار اخلاص
و استغفرک استغفار تقوی
و استغفرک استغفار توکل
و استغفرک استغفار ذلة
و استغفرک استغفار عامل لک هارب منک الیک..

یا من لیس هو الا هو ..

۴ نظر ۱۸ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

عالم چو کوه طور دان
ما همچو موسی طالبان
هر دم تجلی می رسد
بر می شکافد کوه را ..



پ.ن : کلمات هم خود را از من دریغ می کنند..
افسوس ..

فاصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین

۲ نظر ۱۴ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

یا ایها الذین آمنوا
اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...!



~ مثل وقتی که خداوند معاد را به چشمان ابراهیم(ع) آورد
و قلب او را که مومن بود ، مطمئن کرد ..
حوادث اخیر بسیاری زاویه های نامعلوم صدر اسلام را
برای من روشن کرد..
به شوخی-ولی خیلی جدی- به اطرافیان می گفتم:
این روزها شیعه تر هستم..

~ مگر بنی اسرائیل با پیامبران خود چه کردند
که ما با امامان خود نکردیم؟

من امروز تازه می فهمم وسعت چشمان علی (ع) را..
می گفتند : ای فرزند ابوطالب..تو به خلافت حریص هستی!
و برای من همین حجت کافی است
که بدانم علی بر حق بود..
آری علی حریص بود..
حریص علیکم.. بالمومنین رووف رحیم (توبه ۱۲۸)

~ بر فرض که چند آدم خوب..ولی گیج بین شما باشد
و فریب حرف های شما را بخورد
اما به من بگو..
چرا هیچ کدام از دشمنان خدا امروز از ما خوششان نمی آید
و بر عکس ..پشت شما ایستاده اند.

~ من امروز شرمنده ام که مثل یوسف و جواد و بنیامین و علی و ..
از شما فحش نمی شونم..
فحش از دهن تو طیبات است!

دیروز می گفتم..
که اگر امروز بمیرم..
مرگ با حسرت خواهد بود.
که هیچ هزینه ای تا به حال
برای جمهوری اسلامی عزیز نداده ام..
من از خدا می خواهم «فرصت» خدمت و تلاش
در راه خدا را به من بدهد..
و زندگی ام را بی کم و کاست
در این راه قرار دهد..

~ برای من جمهوری اسلامی راه نجات است
که به زندگی بدبختانه و خوار آدم های اطرافم دچار نشوم
مهمتر از کشورم..من به فکر نجات خودم هستم
نجات از «عادات سخیف»...
از زندگی هایی که برای «لذت» است
برای «فرصت» است..
انی مهاجر الی الله.. (ان شاءالله)

~ فقط خدا بود که دانست
آن دل دریایی
به کمند پندهای پوسیده
در بند نمی آید..

۳۵ نظر ۱۴ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

ای روی تو آبروی مردم برده
ابروی تو جان عاشقان افسرده
گفتی که دچار قحط لیلی شده ایم
ای جان دلم..مگر که مجنون مرده؟!

۲ نظر ۱۱ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۷ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

عید رخسار تو کو تا عاشقان

در قفایت جان خود قربان کنند..



پ.ن :
برای من همین دعاهای نورانی منسوب به ائمه
تک تک شان معجزه است..
روشن تر از دست موسی
و یا نفس عیسی ..


پ.ن : بگذار بگویم چه عکس هایی را دوست دارم
چه منظره هایی را ..
آنهایی که خورشید از دور می تابد
به ظلمات..به تاریکی..
و تاریکی روشن می شود
و با رنگ ها جان می گیرد
و مدام خاطرش می ماند
که تمام رنگ ها از همان نور است
و گر نه همه چیز تیره و تاریک خواهد ماند..

منظره ی دست هایی که رو به آسمان اند
یا چشم هایی که بغض دارند
اما هنوز می خندند
که لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرون..

دل هایی را دوست دارم
که بی دلیل حتی
آغوش می گشایند
رحم می کنند ..
بر آنها که مدام فراموش می کنند..

پ.ن : و اسعدنی بتقویک ..

۸ نظر ۰۷ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا ..
وعده ی دیدار کجاست..



ربنا آتنا من لدنک رحمة
و هیئ لنا من امرنا رشدا ..

پ.ن : حرفی ندارم
باز هم
چشم به راه تو ام ..

۱۶ نظر ۰۲ آذر ۸۸ ، ۰۰:۳۰