دل آرام



بایگانی

السلام علیک حین تقوم...

دوشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۸۶، ۱۲:۳۰ ق.ظ

من با تو هستم
با تو هستم تا که هستم!
از باده عشق تو مستم.. تاکه هستم!

دوری زچشمانم ولی
با چشمهایت
من بر همان عهدم که بستم... تا که هستم!

ای خط ابروی تو خط سرنوشتم

من پیرو خط تو هستم تا که هستم!



پ.ن : یاد اون شب ها می افتم...که ماه زل زده بود به چشمانمان..
هوا هم کمی بارانی بود
آسمان آرام و دوست داشتنی
و پر از رمز و راز...

××××

۱.  نفهمیدم چه شد که یکهو امام اینقدر عزیز شد!
من هم از آن مسلک بذرپاشی که هر مخالفی را
میشود محض رضای خدا با تهمت و دروغ و -به خیال باطل- بی آبرو کرد
متنفرم. هم از این مسلک ابزاری که برای هر هدفی
من جمله تخریب دولت دلاورانه! و شجاعانه به دفاع از مظلوم
پرداخته اند...
از قالیباف و رضایی و ابطحی و کروبی و هر آشغال دیگری هم متنفرم!
نمی دانم این مملکت یه آدم حسابی ندارد که
محض رضای خدا حرف راست بزند ؟
نخواهد مثل مدل های لباس خودش را نشان بدهد!

مطلب سایت نوسازی وقیحانه بود هرچند توضیح و جوابیه هم
جای تامل داشت. دفاع های بعدی تا لحظه ای که ابزاری نشده بود
لازم بود اما بعد از آن دیگر کل موضوع مسخره شد!
تبدیل شد به چیزی شبیه همان پنجاه هزار تومن ها.

دلم می سوزد...

۲. یه خبر خوب بهداشتی هم داریم که
روح فردوسی رو در قبر می لرزونه!
الحمدلله برای رفاه حال قشر جوان
گوشت کروکدیل هم با نظارت وزارت بهداشت
 من بعد عرضه میشه!
احتمالا بعد از یه مدت دیگه
اشک تمساح زمزم میاد به بازار
خنک بنوشید!

۳. یه خبر خوب نفتی هم داریم که
بچه های اکتشاف به جای نفت در دامنه ی زاگرس
قبر حضرت نوح را جسته اند!
دیگه فکر کنم کشتیش رو هم پیدا کنیم
همه چی حله!

۴. وزارت علوم هم از دوره های جدید دکترای عرفان خبر داد.
مثلا اگه یه مدت دیگه یکی رو دیدین
با پاورپوینت داره در مورد «خلسه» پرزنت میکنه
زیاد تعجب نکنین!

۵. مادربزرگم همیشه می گه :
آنجا که بزرگ بایدت بود
فرزندی کس نداردت سود...

۸۶/۱۱/۲۹

نظرات (۷)

موافقم. داستان رو لوس کردن. اعتراض های اولیه به توهین انجام شده به بیت امام بجا بود و لازم. منتها بعدش مثل داستان اون بنده خدایی که زده بودنش شد، که هر کی از راه می رسید می دید طرف خورده زمین یکی هم اون می زد تا خودشو خالی کنه. هر چی هم می گذره نمی دونم چرا اظهار نظر می کنن!! اگه وقیحه همون اول اعتراض می کردید خب!
در هر صورت ما هم محکوم می کنیم اینجا دوتایی! :دی
اندیشه ی عمیق رهایی
- اندیشه ی نجات -
چون قایقی شکسته و موهوم
در ذهن می گذشت
هیچ کس باور نداشت .. ...
رسولان باز بکافران پاسخ دادند که آری ما هم مانند شما بشری بیش نیستیم لیکن خدا هر کس از بندگان را بخواهد بنعمت بزرگ نبوت میگذارد ( و به وحی خود بر می گزیند ) و ما را نرسد که آیت و معجزی الا به اذن و دستور خدا بیاوریم مومنان باید بخدا در هر حال توکل کنند (۱۱) و چرا ما بر خدا توکل نکنیم؟! ........ ارباب توکل باید همیشه در همه حال خوش و ناخوش بر خدا توکل کنند (۱۲)
سوره ی ابراهیم




می تونم ساعت ها به کوه نگاه کنم و  استواریش  رو تحسین کنم
می تونم ساعت ها به دریا خیره بشم و   ژرفا و وسعتش  رو ستایش کنم
می تونم صورتم رو به  دست های نوازشگر   نسیم خنک بسپارم
.
.
می تونم عاشق کوه و دریا و نسیم .. باشم  و   عاشق خدا
می دونم که آنها میلیون ها سال است که وظیفه ای جز این
( جلوه ی وجود خدا ) نداشته اند اما
من هم وظایفی دارم .. ( روشنم کرده حضور خدا )


درسته که ۲۴ روز ببخشید تصحیح می کنم  سال بعد از تولدتون موقع آشتی زمین و آسمونه ؟؟

-آره
-یا زهرا !!
-...

کاش این قدر صریح قالیباف و رضایی را کنار ابطحی نمی ذاشتی ... و همه را با لفظ آشغال!!!!!! این قدر راحت خطاب نمی کردی .......

نمی دانم چرا این خط را خواندم ته دلم لرزید ؟! ... تو عذاب وجدان نگرفتی ؟؟؟؟؟؟

من هم با همه این تندروی ها و کندروی ها و بدتر از همه دروغ های .... مخالفم ، اما هیچ وقت جرات نکردم و نخواهم کرد که به اسم مردم را با الفاظ بد بنامم و خطاب کنم ... حس می کنم این کار یعنی دنبال این جماعت رفتن و به همراه آنها ته چاه افتادن !!!!! ...

از شما بعیده ....../
موافقم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی