دل آرام



بایگانی

Unknown

يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ
آب و هوای اینجا یه جوری تنظیم شده
که تا آدم یه فکر جدی می کنه
یه نسیم احمقانه و ملایم شروع میشه.
و آدم ترجیح میده بخوابه  و خواب های خوب ببینه!
۸۷/۰۳/۲۶

نظرات (۱۲)

کاش «دل آرام » رو آقا « حمید» می نوشتند!!

یا حمیدُ بحق مٌحمد...! (:
اینجا هم !

: دی
اینجا که از مقتضیات فصل امتحانات است آنجا چه طور؟
به رها :

اینجا دلم برای امتحان لک زده!
مثل بازیکن فوتبالی که حالا فقط تلویزیون می بیند!
----

به بدون اسم :

گذشته از کامنتهای مزخرفتون. یه نکته اش به نظرم
جالب بود. و اینکه :

به زودی اون روزی رو می بینم که به جای من
اینجا رو به روز می کنن.
این نسیم احمقانه نیست بلکه اونقدر زیرک بوده که تونسته شما رو  خواب کنه!
محمد واقعا وجود اینهمه خواننده با صفا رو بهت تبریک میگم.
به علی :

اول اینکه به خودتون توهین نکین.
دوم اینکه
من برام مهم نیست اینجا رو چند نفر می خونن و
چند نفر نمی خونن.

اینجا روزهایی رو داشته که هیچ کس جز من
مخاطبش نبودم و دلخور نبوده.
حالا هم همین که خودم هستم کافیه.
عزت همه زیاد.

بقیه نباشن. باشن. هیچ مهم نیست.
من نوشته هام رو از کسی دریغ نمی کنم
هر کی خواست اصلا به اسم خودش منتشر کنه
حلال..

مخاطب و اینجور بازی ها هم برام مسخره اس.

من نه- ژست ادبی- می گیرم و نه ادای -بچه باحال ها- رو در می آرم .
نه شرح احوال می نویسم که سرگرمتون کنم
نه مزاح می کنم که بخندین!
روضه هم نمی خونم که گریه کنین و ثواب ببرین!!!

اینا فقط یه سند و مدرکه.
واسه خودمه.
یه نوع ایمیل به خداست.
ایمیل هایی که از خدا پنهان نیست. از شما چه پنهان؟!!

من نه عشق زمینی دارم نه هوایی
نه معشوق خیالی و نه هیچ کوفت دیگری که فکرش رو
بکنین.
اتفاقا مرده شور این عشق های زمینی و هوایی
رو ببرن که به این روز انداخته خیلی ها رو.

همه تون شدین نوه های میرزا آقاخان نوری .
------------------

من نظر دونی اینجا رو نمی بندم.
که اگه فطرس خواست نظر بده بتونه.
که اگر صادق خواست نظر بده بتونه
که اگر سجاد ...
که اگر ...

من دوستام اهل کثیفی و دو رویی نیستن الحمدلله.
پس به تعریف ها و نقدهاشون مثل چشمم
اعتماد دارم.

گاهی توی غربت به این فکر می کنم
که لجن های خارجی را از سر دلسوزی دیدن
خیلی بهتر از دیدن لجن های داخلی است که
جنگ را دیده اند. خون را دیده اند و
مرگ را با چشم لمس کرده اند و باز

تمام رفتارشون عین این تاکسی خالی های ولیعصر شده!

اونم از جوان های مومن و انقلابی تون
که مثل سگ و گربه برای یه پست به جون هم افتادن
این توی بلاگش به اون فحش میده
اون توی بلاگش افشاگری میکنه.

...

با تمام امید. دلم به هیچی تون خوش نیست.
هیچی تون
بهتر بود ایمیل میزدم تا به بقیه بر نخوره.
بقیه لطفا بهتون بر نخوره...
اما تو که فهمیدی چرا داد میزنی. لطفا این دو کامنت من رو پاک کن...
  shoma cheghadr fohsh baladin !!
inaro ki yadetoon dade?
?dige chi baladin

ادبیاتتون  نه !ببخشید  بی ادبیاتتون هم که خوبه!!

شما کتابهای مربوط به روابط انسانهای نخستین !زیاد می خونین ! بعضی کتاب ها تاثیرات سوء داره!

اگه شما زخمی و عقده ای هستید دلیل نمی شه که سر اینا خا لی کنید !
اصلا من تناسبی بین شما و دل آرام نمی بینم !!
اسمشو بزارید دل آشوب!!

این چه جنگیه که شروع کردین !!
همش توهین همش فحش
همش...!!
بابا !این برای شما روشن بشه که هر کی برای اولین بار اینجا نظر داده منظوری اصلا نداشته ؛که شما زیر آماج حملات تند و وحشیانتون قرار می دید  اونم تعجب می کنه و تا  روتونو کم نکنه دست بردار نیست!
من فکر می کردم اینجا سرزمین آرامیست !!که همه می تونن پا به پای ...رشد کنن اما زهی خیال باطل!!
بعضی پستاتون خوبه ! اما تا می ری تو کامنتها و کامنت MB
رو می خونی کوفت و زهر مارت می شه!!
زبون تند و نیشدار داشتن چیز خوبی نیست ! اونو فقط برای نفس خودتون ازش استفاده کنید اینطوری خیلی بهتره!! خدا هم راضی تره !
دو رو هم خودتی نگاه کن مشخصه یه روت پستتون یه روت هم کامنتتون!!

این حرفها خیلی وقت بود که می خواستم بزنم  هیچوقت هم چیزی نگفتم و سکوت کردم
اما این اواخر  شورشو دراورده بودی !!
اگه اونایی که نظر می دن به قول شما (حتی من از گفتن این کلمات شرم دارم):احمق لجن بیمار روانی هستن که فکر کنم شما بری باشید از این خوصوصیات حق ندارین اینطوری صحبت کنین می فهمی چی می گم حق ندارین!!
عزت زیاد!  


محمد ببین چه قد تمیزم
اما تو چی
موی بلند
روی سیاه
ناخن دراز
واه واه واه ...
1. ببینین. اول در مورد دو رویی و اینها که فرمودید بگم که
هر چند من با تضاد هیچ مشکلی ندارم
و هر چی فکر می کنم هزار جور تضاد در خودم می بینم
اما این رو به حساب دورویی نمی ذارم.
چه اینکه شما طرز برخوردتون وقتی تلفن حرف میزنین
بسته به طرف مقابل فرق داره.

اگه قرار بود لحن کامنت ها هم مثل خود بلاگ باشه
که به خود متن اضافه اش می کردم که.
کما اینکه دیدین بعضی چیزها رو در قسمت کامنت
می نویسم و منزلتش رو در حد اینکه در نوشته ی اصلی
باشه نمی دونم.

۲. من عموما و اصولا به کسی که نمی شناسم
توهین نمی کنم. مگر اینکه از خودش قابلیت و پشتکار
ویژه نشون بده!

شما یه سری کامنت های خزعبل نوشتین.
هر چی تحمل کردم بدتر شدین.
تازه می فهمم چرا بعضی خونه ها دم درشون می نویسن‌:
پارک = پنچر!
چون احتمالا صد دفعه نوشتن :
برادر گرامی. خواهر عزیز . اون -صاحب مرده- رو اینجا پارک نکنین!

من نه شما رو می شناسم
نه دلم می خواد که افتخار آشناییتون رو داشته باشم
شما هم منو نمی شناسین
خوشم هم نمی آد که بشناسین.

خیلی ساده عرض کردم!
همین.

۳. در مورد کامنت بالای خودم هم. خیلی خوبه.
یه سری هدف متفاوت رو بمباران کرده!
که مشخصا آدم نمیتونه اینقدر احمق باشه که
فکر کنه همه ی اینها یه نفر هستن!
یه سری قشر و صنف مختلف رو با ادبیان خودم
حالا نخستین یا آخرین توصیف کردم.
حالا شما به خودتون گرفتین یا به بقیه!!! به من چه!!!
به قول اسکار وایلد :
if I called the wrong number , why did YOU answer the phone!!!

۴. به قول حمید :

بگو ساحل تهی دست است
مروارید باید شد!
۱- محمدصدرا من این صفحه‌ی کامنت‌های تو رو هیچ دوست ندارم.. دقیقا حرفی که بدون نام می‌زنه درسته..کامنت‌های این‌جا عصبی، خشن، بی هویت در اکثر موارد و خارج از ارتباط ذهنی با پست اصلی‌ه...حتی کامنت‌های خودت هم در موارد بسیار توهین آمیز هست به افرادی که من مطمئن نیستم شایسته‌اند برای این‌حرف‌ها...

۲- دوستت دارم..بی‌نهایت..هوادارت هم هستم!‌:دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی