دل آرام



بایگانی

Unknown

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد !



۱. از روزی که پایم را گذاشته ام روی این خاک
از استاد دانشگاه گرفته تا راننده ی تاکسی
همه ناله می کنند و تازه داغ همدیگر را هم
تازه تر می کنند!

پ.ن : مرغ سحر کیلیویی ۲۲۵۰ تومن !

۲. بین عشق و نفرت ، فاصله تنها یک قدم است.

دل خوشی های خاک گرفته ام را که کنج همین اتاق
با همین قلم قرمز نوشتم
بر می دارم و با سادگی اش زندگی می کنم
تا تمام شوم..
عطری که هنوز بوی علاقه می دهد می زنم
و لبخندی که حاصل سال ها ساده دلی است را
بی ادعا به دوش می کشم.

پ.ن : فهمیدم که ناراحت است . گفت : چشمت روشن!

۳. خوب که فکر می کنم ..
هیچ امتیازی نسبت به هیچ کس برای خودم قائل نیستم
هر چند دلم می سوزد برای ملت ذلیلی که
زبان فرانسه و انگلیسی و هر کوفت دیگری را
مایه ی افتخار می داند.
 انگار کسی دیگر از این حرف ها بلد نیست که بزند.. 


آن فامیل دوست داشتنی اما احمق می گفت :
اگر کمی نرم تر بودیم با دنیا
به گشنگی نمی افتادیم..

توی دلم می گویم : کاش توی تانزانیا انقلاب اسلامی میشد!

۸۷/۰۶/۲۳

نظرات (۷)

mohammad khan mashkook mizani:p
takhalof dg vase chi:))
mohammad in ahange shajarian ye taravate bahali be paget bakhshide;)
merci be salighe:D
:(
داش محمد !
آقا دلم تنگ شده ! چی کنم؟؟
ترجیح می دم منم مثه اون فامیل دوست داشتنی احمق باشم از نظر شما. مسلما اسرار ازل را نه تو دانی و نه من، ایشالا معلوم میشه یه روز که احمق کیه ...
قالوا سلاما.....
سلام
یا رب دل ما را تو به رحمت جان ده درد همه را به صابری درمان ده این بنده نمی داند که چه میباید خواست داننده توییی هر انچه خواهی ان ده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی