دل آرام



بایگانی

Unknown

دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۸۷، ۰۱:۳۰ ق.ظ

-عمو- همه چی داره..کمترینش فشار خونه!
دیروز صبح رفته بودیم زیارت اهل قبور*..
-عمو- با لبخند از میان قبرها
قدم می زد و به نوشته های روی آنها توجه می کرد
و می گفت :

شاید این جمعه بیایم..شاید!



* یاد یکی از شاعره های این مرز و بوم پر گهر افتادم
که می گفت :

رفته بودم دیدن اهل قبور
عاشقم شد پیرمرد مرده شور!

۸۷/۱۲/۲۶

نظرات (۶)

عالی جناب!

تولد بلاگ جدید مبارک!
به نظرم شاعره باید خیلی خوشحال باشه که
پیر مرد مرده شور عاشقش شده...
چون پیرمرد با مرده ها سرو کار داره و از آن جایی که پیرمرد هم هست... مسلما به اون دنیا زیاد فکر میکنه...
و حتما شاعره اونو یاد اون دنیا انداخته که عاشقش شده!!!
و این خیلی خوبه...جدا خیلی!

پ.ن: اصولا جمعه ها رفت و آمد خیلی خوبه!
چه  یه نفر بیاد چه یه نفر برود!!
کاش جمعه بیاد...کاش جمعه برم!!!
(((:
لابلای قبرها حرکت می کنم و با ولع رویشان را می خوانم. همه آشنا هستند همه! صدای مادر در همهمه باد میپیچد٫با طنین همیشگیش٫ روی قبرها را نخوان بچه!
لباسم بوی کافور میدهد٫ داد میرنم دارم دنبال قبرم می گردم!!!

پ.ن.
اخیرا کامنت گذاشتن اینجا جانکاه شده است! بعد از دو ساعت error  میدهد!!!
با سلام و آرزوی طول عمر
که زمانه این زمان نمی دهد..

هیچ کس برایت از صمیم دل
دست دوستی تکان نمی دهد

هیچ کس به غیر ناسزا تو را
هدیه ای به رایگان نمی دهد

خواستم که با تو درد دل کنم
گریه ام..ولی امان نمی دهد..
:))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی