دل آرام



بایگانی

Unknown

جمعه, ۱۴ فروردين ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ

اول آبی بود این دل، آخر اما زرد شد
آفتابی بود، ابری شد، سیاه و سرد شد

آفتابی بود، ابری شد، ولی باران نداشت
رعد و برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد

صاف بود و ساده و شفاف، عین آینه
آه، کی این آیینه غرق غبار و گرد شد؟

هر چه با مقصود خود نزدیک تر می شد، نشد
هر چه از هر چیز و هر ناچیز دوری کرد، شد

هر چه روزی آرمان پنداشت، حرمان شد همه
هر چه می پنداشت درمان است، عین درد شد

درد اگر مرد است با دل راست رویارو شود
پس چرا از پشت سر خنجر زد و نامرد شد؟

سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می رفت دل
یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد..

قیصر

 


پ.ن : الحمدلله الذی نور وجه حبیبه..

۸۸/۰۱/۱۴

نظرات (۴)

سلام.
سال نو مبارک.
سالی سرشار از موفقیت و شادکامی و بهروزی توام با سلامتی و عافیت براتون آرزو میکنم.
خوشحال میشم سری به وبلاگ من بزنید.
موفق باشید.
یار اگر ننشست با ما ، نیست جای اعتراض

پادشاهی کامران بود ، از گدایی عار داشت...
del tange az omghe vojud,
shab ba tamame vos'atesh,
deltange oon sardaari ke,
pichide booye ghorbatesh
http://301040.blogsky.com
agha bebakhshid, een commente ghabli male man bood, ye lahze fek kardam tooye webloge khodamam. chakerim MB joon

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی