Unknown
چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ
و خدایی که در این نزدیکی است..
~ یادش به خیر ..سفارش میکرد
در لیالی قدر..بیشتر هوای لیلی را داشته باش.
~ ابراهیم را به خاطر بت در آتش انداختند..
من را محض خاطر تو اینجا آوردند!
~ این روزها همه گنده تر از دهان شان حرف میزنند
و فکر میکنند مسواک در لهجه ی آدمی اثر دارد.
این روزها آدم ها به جای اینکه دست همدیگر را بگیرند
مچ همدیگر را می گیرند..
و شاخ هایشان را برای هم شانه می کنند.
~ می گفت : پلک صبوری می گشایی..
و این پلک صبوری یکدفعه تمام زندگی ام شد.
اسمی که آرام و بی هیاهو..
در چشمانم درخشید..
و عاشقانه نگاهش کردم.
و بی هیچ چشم داشتی..حتی به قدر دیدن
تا ابد..دست به دامانش شدم..
مرگ اگر وصل باشد.
زندگی تمامش
پیامک عاشقانه است...
زنده باد زندگی..
۸۸/۰۵/۲۸