اللهم اهل الکبریاء والعظمه..
يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ
نمی دانی وقتی اینجوری خبر عید را میشنوی چقدر دردناک است
اینکه یک فرصت دیگر از زندگی را از دست داده ای..
الان تنها آرزویی که دارم قطره ایست از آن
شوق عجیب هر سال که
روز عید به سراغ دل خیلی ها می آید..
از نزدیک سحر از خانه می روند برای نماز..
و خدا می داند که زیر لب چه حرف ها که نمی زنند..
چه نجواها که نمی کنند و
خدا می داند که این -اللهم لبیک- شان چقدر
دلم را می لرزاند..
من قدر این چهره های نورانی را
روزهایی مثل امروز می فهمم..
که از همه شان دورم..
و صدای گریه ی پنهان وقت قنوت شان
و نعمت لبخند بعد از نمازشان
را از دست داده ام.
نمی دانم اینجا فردا عید است یا نه.
اما امشب همزمان با شما
نماز عید می خوانم
حتی اگر قبول نشود
حتی اگر عید نباشد..
وقت شرعی من دلم است
که همیشه انگار قضا می شود..
۸۸/۰۶/۲۹