Unknown
يكشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
* دیروز مثل فرماندهان فاتح صدر اسلام!
مشغول توضیح یک مسئله ی مدلسازی برای بچه ها بودم که
به یکی از این صندلی های دانشکده که دسته هاش
مثل خنجر عریان شده! خوردم و..
اندکی پای راست افگار شد..
دل این سوره ی فجر
پشت این صبح مبین
به تفاسیر نگاه تو
اگر
گرم نبود،
شب ظلمانی یخبندان را
هیچ از قالب تکرار زدن شرم نبود
آه ای عالم ربانی عشق
در کتابی ابدی
شرح منظومه ی بیداری ما را بنویس!
--سید حسن حسینی--
۸۴/۰۲/۲۵