دل آرام



بایگانی

Unknown

يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۸۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ

کاروان رفته منزل به منزل ...

قصه ی ساربان
مانده بر دل...



ربنا اتمم لنا نورا
و اغفرلنا
انک علی کل شی قدیر

۱. یاد ترانه های لطیف نیلوفرانه می افتم....
و یاد شاعرش!

خدایا ... خدایا
یگانه تویی
همه گریه ها را
بهانه تویی
 
یا وقتی اوون شب ها با ماشین از دل کویر
آهسته رد می شدیم و اینجا می رسید که :

بهارا ...بهارا !
بهانه مگیر
ز خاکستر ما
زبانه مگیر

کویر دلم را تو باران نوری
تو رودی
تو دریا
تو شوق عبوری...

یا این نیایش دل انگیز :

تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکسته قلب من ، جانا به عهد خود وفا کن!

۲. از روزی که قیصر رفته مدام شعرها و خاطره ها
از جلوی چشمم رد می شود
انگار تمام واژه های زیبای زندگی ام یتیم شده اند!
تنها به این دلخوشم که خودش می گفت :

در بند خویش بودن ، معنای عاشقی نیست
چونانکه زنده بودن ، معنای زندگانی!

۳. به قول سعدی :

سخنی که با تو دارم
به نسیم صبح گفتم
دگری نمی شناسم
تو ببر
که آشنایی!

۸۶/۰۸/۱۳

نظرات (۵)

آی دلم ...
حاجی با عکس این پست زیاد جواب نگرفتم ! :دی
اتفاقا من هر دوتا عکس رو دوست دارم!
افتاده به دل که پنجم آبان ،چون

میلاد مُخ ِ من است ، پس تعطیل است!!!
باشد برای روز مبادا !!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی