یارب!
احساس قرار مرحمت کن
یارب!
دردیم....
کمی مژده ی رحمت بفرست!
زردیم!
کمی بهار مرحمت کن
یارب!
پ.ن:خلق الانسان فی کبد..
ای صاحب جان بازآ در بند جهان کم زن
زخمی که زنی ما را
مردانه و محکم زن!!
اوضاع جهان بنگر
در هم شده چون زلفت
بر نظم جهان دستی در طره پر خم زن....
پ.ن: این نوای -نامدگان و رفتگان- هر چند همیشه
دلنشینم بوده همواره زخمم زده است/همین شباهت
برای تمام غم ها کافی است/
آمدمت که بنگرم،گریه نمی دهد امان...
¤ هر آنکس که دندان دهد نان دهد!
پیش هیچ استادی هم دیگه نمی رم!
نان خود خوردن به از منت ... بردن!!!
در قحطی مرد پایمردی گنه است
زخمت بزنند و برنگردی گنه است
در محکمه گناهکاران زمین
انکار گناهی که نکردی گنه است..
چه نعمتی است این -نشناختن- و -شناخته نشدن-...
بهترین روزهای دانشگاه برایم همین لحظات رو به مرگ است..
تقریبا کسی را نمی شناسم،آنها هم که میشناسم
سرشان به کار خودشان است..اندوه مهربانی است
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟
جالب است،وقتی نیستیم هم برایمان گناه میتراشند!
این روزها هر کدام از دوستان و هم کلاسی هایم را می بینم
خوشحال میشوم..آخر میدانی
هنوز هم برایم هیاهوی کودکانی که از مدرسه باز می گردند
دلنشین ترین موسیقی دنیاست...
این زمان بگذار تا وقت دگر..