دل آرام



بایگانی

۱۷ مطلب در اسفند ۱۳۸۶ ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۸۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ

 اللهم انی اسئلک سؤال خاضع متذلل خاشع
ان تسامحنی و ترحمنی

و تجعلنی بقسمک
راضیا قانعا و فی جمیع الاحوال متواضعا...



۱. راضیا قانعا و فی جمیع الاحوال متواضعا...

۲.مگر نه این که بهار اول به دل ها می آید
و بعد به تقویم ها.
آسمان هم که ابری باشد
دل ابرها هم که گرفته باشد
روی خورشید را نبینی هم
می شود تنهایی به آقتاب فکر کنی!
به باران بهاری
به صدای نحیف طبیعت که
در بین گل ها می پیچد...

۳. به قول محمد علی بهمنی :

صادق ترین گواه دل تنگ ما ، بهار !

~~~~

آرزوهای من با من بزرگ شده اند...

و الذین جاهدوا فینا
لنهدینهم سبلنا !

۴ نظر ۲۹ اسفند ۸۶ ، ۰۱:۳۰

دوشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۸۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ
اول دلم فراق تو را سرسری گرفت...


۱. بس که بد می گذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند!

۲.« اگر عمری باقی باشد
طوری از کنار زندگی رد میشوم
که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد
نه این دل ناماندگار بی درمان! ..»

۳.
نظر من تابعی از نظر مردم نیست!
اگه همه ی اینهایی که امروز موافق من نظر دادن
یه روز مخالفم باشن ( کما اینکه خیلی هاشون بودن)
برای من فرقی نمی کنه.

مرحوم مدرس یه روز توی مجلس با شعار «مرگ بر مدرس»
طرفداران رضاخان مواجه میشه. بعد میره پشت تریبون میگه‌ :

اگه همه ی دنیا هم بگن - مرگ بر مدرس-
من تنهایی می ایستم و می گم :
زنده باد مدرس

۴. به یکی میگن با «ماهیچه» جمله بساز . میگه :
خر پیش ما هیچه!
۴ نظر ۲۷ اسفند ۸۶ ، ۰۱:۳۰

پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۸۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ

از آن کبوتر های بی پروا که رفتند ،

یک مشت پر جا مانده بر بام  ِ رسیدن!


قیصر امین پور



۱.
دلم خاک تنهای شلمچه را می خواهد...

۲. چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود!

۳. و العصر !
و  آخرین بوسه های پدرانه بر پیشانی معصوم نسل من!
و
مادران دست به دعا نگه داشته و چشم به راه مانده...

۴. من...
شوریده از های و هوی زمانه
به دامان سرخ و ساده ی تو پناه آوردم
و دلم - این دعای قدیمی-* را
گواه مهربانی ات گرفتم!

من...
 بی آنکه چیزی باشم -زیر دست کریمت- بزرگ شدم
اما هرگز کوچکی هایم را از یاد نبردم!
و حالا می توانم به آسمان خیره شوم
به همان ستاره ...
و بی واهمه
دلم را با تو در میان بگذارم!

الحمدلله الذی نور وجه حبیبه!

*
شاید دلم - این دعای قدیمی-
در آستانه ی نام تو
مستجاب شود

سید حسن حسینی

۸ نظر ۲۳ اسفند ۸۶ ، ۰۱:۳۰

سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۸۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ

اولین تازیانه است که درد می آورد. باقی را نمی شود حس کرد...
۲۱ اسفند ۸۶ ، ۰۱:۳۰

دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۸۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ

یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله...



۱.
 
شاعر می فرماید :‌

آسمان وقت قرار من و تو ابری بود

تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر شد!

---
دوچرخه ی زمان فتحلی جان من که اینترنتی خریداری شده بود
امروز همزمان با این طوفان شدید که نوید نوح را میداد!
جلوی چشمان مسلح عابرین پیاده به چندین قسمت مساوی تقسیم شد!!!

۲. با سایه تو را نمی پسندم
عشق است و هزار بدگمانی!

۳. « رازم ، ولی اگر به لب توست ...
راضی ام!
تر کن که با ترانه ی تو
برملا شوم! »

که ویرانم به جان تو ...

۲۰ اسفند ۸۶ ، ۰۱:۳۰

جمعه, ۱۷ اسفند ۱۳۸۶، ۱۲:۳۰ ق.ظ

اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد
و مماتی ممات محمد و آل محمد
...



۱. این شیوه ی تاریخ است
حقیقت را اول نقد می کند و بعد به سخره اش می گیرد
آنقدر که مضحکه ی آدم های سرشناس گردد
بعد به دشمنی اش بر می خیزد و دشنامش می دهد
آنقدر که کودکانش به سنگ می زنند
و آخر
درست به موقع
به شکوه و عظمتش غبطه می خورد!

۲. سخت معتقدم خدا را برای غصه ها بیشتر باید شکر کرد.
مگر نه اینکه همه انسانیم و به هنگام شادی ، فراموش کار !
گاهی غم ها لطف خداست ..

۱۲ نظر ۱۷ اسفند ۸۶ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۸۶، ۱۲:۳۰ ق.ظ

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای
آهسته می ترواد از این غم ، ترانه ای

باران -شبیه کودکی ام- پشت شیشه هاست
دارم هوای گریه
..
خدایا بهانه ای !


قیصر امین پور



ـ «چتر برای چه؟

خیال که خیس نمی شود! »

۱ نظر ۱۶ اسفند ۸۶ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۸۶، ۱۲:۳۰ ق.ظ

یا ایها الذین آمنوا : اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا
یصلح لکم اعمالکم
و یغفر لکم ذنوبکم
و من یطع الله و رسوله
فقد فاز فوزا عظیما !



۱. کشور کوچکی بود ، دلش.
آنقدر که در همان جنگ نخست جهانی
به دست نازی های سر کوچه شان
اسیر شد.
دردش فقط -بود و نبود- بود و
از قضا
همیشه یکی بود و یکی نبود.
همه را به یک چشم میدید
اما چشم دیدن خیلی ها را نداشت.
حافظ که می خواند عاشق میشد و
با مولوی عارف.
گاهی هم با صدای معین می رقصید!
آدم و درخت و خدا برایش فرقی نداشت
همه را برای خودش می خواست!

( برگرفته از دفتر خاطراتی که
هر جا رفتم
و هر کسی را دیدم
صفحه ای از آن را  یافتم.)

۲. به دلیل ترس از قیامتو عقوبت حرف جاهلانه ای که نوشته بود
در تاریخ 3 آبان 1390 حذف شد

ربنا اننا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا
و ترحمنا لنکونن من الخاسرین ..

۳. دلم از خیلی چیزها گرفته است.
دیروز از همان روزها بود که دیوانه شده بودم.
دلم دیوار می خواست که سرم را محکم بکوبم
به سختی اش.
آیه ها جوابم کرده بودند تا به اینجا رسیدم :

یا ایها الذین آمنوا : اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا
یصلح لکم اعمالکم
و یغفر لکم ذنوبکم
و من یطع الله و رسوله
فقد فاز فوزا عظیما

از خدا ممنونم...!
مثل همیشه.

الحمدلله الذی نور وجه حبیبه...

۸ نظر ۱۵ اسفند ۸۶ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۸۶، ۱۲:۳۰ ق.ظ

غم هم اگر ترکم کند ، تنهــای تنها می شوم...
۸ نظر ۱۳ اسفند ۸۶ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۱۰ اسفند ۱۳۸۶، ۱۲:۳۰ ق.ظ


.......

سخن عشق تو بی آنکه برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر می دهد از حال نهانم

گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
باز گویم که عیانست چه حاجت به بیانم...

۲ نظر ۱۰ اسفند ۸۶ ، ۰۰:۳۰