بال ، تنها غم غربت به پرستوها داد ...
خدایا .. من به تو شکایت می برم
که دستم از باب الجواد
کوتاه شده ..
و دلم به ضریح نازنین امام رضایم نمی رسد
خدایا..من به تو شکایت می برم
که حالا به جای چهره های معصوم حرم
باید بین سیاهچاله ها غوطه بخورم..
و چشم هایم
قدرت دیدن نورها را نداشته باشد.
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاکم روان گردی به گرد دامنت گردم
..