دل آرام



بایگانی

چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۸۹، ۰۱:۳۰ ق.ظ

یا ربّ
انت القادر علی کل شیء
انا عبدک الذی اعترف لک بالعبودیه
انا عجز المحض
انا ضعف المحض
انا جهل المحض
انا فقر المحض

انت یا ربّ
انت الغنی
انت العالم
انت القادر
انت المحیط بکل شی‌ء
انت الکریم
انت الرحیم
...



پ.ن :
بیست و هفت سال تمام شد.
و یک قدم در راه خدا بر نداشتم..
از خدا می خواهم
که عذرم را بپذیرد
و در ادامه ی راه - کوتاه یا طولانی-
توفیق خدمت و زحمت در راه خودش را عطا کند.

پ.ن :
خدایا ..
ما رو در راه خودت قویم ، صبور و پاک قرار بده..
ما رو از شر شیطان حفظ کن.
و به دست خودت بساز..

«و یزید الله الذین اهتدوا هدی.. »

انشاء الله..
بیده الخیر
و هو علی کل شی ء قدیر

۵ نظر ۰۵ آبان ۸۹ ، ۰۱:۳۰

يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۸۹، ۰۱:۳۰ ق.ظ

بال ، تنها غم غربت به پرستوها داد ...



خدایا .. من به تو شکایت می برم
که دستم از باب الجواد
کوتاه شده ..
و دلم به ضریح نازنین امام رضایم نمی رسد
خدایا..من به تو شکایت می برم
که حالا به جای چهره های معصوم حرم
باید بین سیاهچاله ها غوطه بخورم..
و چشم هایم
قدرت دیدن نورها را نداشته باشد.

نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاکم روان گردی به گرد دامنت گردم

..

۹ نظر ۲۵ مهر ۸۹ ، ۰۱:۳۰

دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۸۹، ۰۱:۳۰ ق.ظ

اللهم اغننی بحلالک عن الحرام..  



گفتی که حافظا دل سرگشته ات کجاست
..
در حلقه های آن خم گیسو نهاده ایم

پ.ن:استادم می گفت. حقیقتی که مخفی مانده
این است که موسی سخنران خوبی نبوده
و یهودی ها در مورد او اغراق می کنند
بلکه حتی پیام های موسی را برادرش آرون (هارون)
برای بنی اسرائیل قرائت می کرده..

آنوقت توی دلم به قرآن فکر می کنم
آنجا که موسی از خدا می خواهد
پشتش را به برادرش محکم کند
که هارون سخنش فصیح تر و بلیغ تر است.
..
و خداوند درخواستش را اجابت می کند.

پ.ن :امیدوارم مختارنامه مثل سریال های قبلی کارگردان نباشد.
که مدام می خواهد فتنه های تاریخ را
گردن زنان و عشق های آتشین بیاندازد!
و عامه را بی اطلاع و نفهم جلوه دهد
و حماقت رجال شناخته شده ی سیاسی را
دست کم بگیرد.

نباید مظلومیت و غربت امام را با ضعف اشتباه کرد.
امام حسن مجتبی -روحی له الفداء- آنجا که
دست به شمشیر می برد در جنگ صفین
و در لشکر امیرالمومنین می جنگد
آنچنان یکه تاز به دشمن هجوم می برد
که امیرالمومنین از یاران می خواهد
که او را منع کنند تا مبادا
با کشته شدن او و برادرش نسل رسول الله
قطع شود.

۳ نظر ۱۹ مهر ۸۹ ، ۰۱:۳۰

جمعه, ۱۶ مهر ۱۳۸۹، ۰۱:۳۰ ق.ظ

باشد که دلداری کند ..



امام جواد - روحی له الفداء- می فرماید :

من انقطع الی غیرالله وکله الله الیه..

یعنی هر کس به غیر خدا دل ببندد
خداوند او را به همان شخص وا می گذارد!

پ.ن :وقتی آشنایان قدیمی را اینطور می بینم
از گذشته ام متنفر می شوم
..
برای من ثابت شده..اینها که به
جمهوری اسلامی پشت می کنند
کم کم حتی آدم بدی هم می شوند.
..
خاطره گویی از عموی شهیدت کجا
و رقصیدن با رقاصه ها یت کجا..
..

هیچ کس در امان نیست.
خدا به همه مان رحم کند..
یک لحظه چشمت را می بندی
یکدفعه می بینی مقابل امام زمانت
شمشیر کشیده ای!

۵ نظر ۱۶ مهر ۸۹ ، ۰۱:۳۰

دوشنبه, ۵ مهر ۱۳۸۹، ۰۱:۳۰ ق.ظ

دوستی کی آخر آمد
دوست داران را چه شد . ..

۸ نظر ۰۵ مهر ۸۹ ، ۰۱:۳۰

جمعه, ۲ مهر ۱۳۸۹، ۰۱:۳۰ ق.ظ

اگر بی تو به گلزارم
به زندانم
به جان تو .. 
به جان تو...
به جان تو...



۱. در لب تشنه ی ما بین و مدار آب دریغ
بر سر کشته ی خویش آی و
ز خاکش برگیر ..

می بینی ..
با کلمه ای اشک در چشمم حلقه می زند
و بغض گلویم را می گیرد.
و حرف نا تمام می ماند..

حالا تو باز بگو که چرا
این همه روز
این واژه های عزیز زندگی ام را
با تو نگفته بودم..


۲.
و هو الذی یقبل التوبة عن عباده
و یعفو عن السیئات
و یعلم ما تفعلون
و یستجیب الذین آمنوا
و عملوا الصالحات
و یزیدهم من فضله ..

- سوره ی مبارکه شوری . آیه ی ۲۵ و ۲۶-

۶ نظر ۰۲ مهر ۸۹ ، ۰۱:۳۰

پنجشنبه, ۱ مهر ۱۳۸۹، ۰۱:۳۰ ق.ظ

من نه عاشق بودم
و نه دلداده به گیسوی بلند
و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی بودم
که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید..


ربنّا اصرف عنّا عذاب جهنم. انّ عذابها کان غراما

-سوره ی مبارکه فرقان آیه ی ۶۵-

پ.ن :
متنفرم از «مرغ سحر» و آهنگ هایی که ناله را تبلیغ می کنند
و ناله هایی که نجوای شیطان است
و نجوایی که دل مومنین را افسرده و غمگین می خواهد
و شیطانی که عدو مبین است.

به تمام دلخوشی های عارفانه قسم
دلتنگم!

پ.ن :
داستان قوم عاد را حتما شنیده ای..
که سرکشی کردند.
خداوند به قحطی شان مبتلا کرد تا مگر
توبه کنند و باز گردند.
اما نکردند..
بعد از سه سال قحطی..
ابرهای سیاه از دور نمایان شدند
و مردم همه در خیالشان گمان می کردند
که باران است..
- قالوا هذا عارضٌ ممطرنا-
در حالی که عذاب بود..
همان عذابی که
انتظارش را می کشیدند..

۰۰۰۰
آدم ها گاهی خوشی ها را گمان می کنند
که نعمت است..
به خدا من از بعضی شادی ها
از هر غصه ای بیشتر می ترسم..

۲ نظر ۰۱ مهر ۸۹ ، ۰۱:۳۰

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

باید قدر غم را فهمید..
غم را برای آدم های شبیه من آفریده اند
که انگار حق همه را می شناسند
غیر از حق الله را .

من حالا خوب میدانم..خدا را به خاطر این دردها
باید بیشتر شکر کنم..
غصه هایی که همه بهانه اند
تا چشم های من یاد تو کنند..
و لب های من اسم تو را زمزمه کنند.

افسوس که هنوز من خوابم
و نمی فهمم..
و صد افسوس که نخواهم فهمید ..

خدایا من رو به جهالت سابق بر نگردان..
خدایا من رو از شر خودم نجات بده ..

۱. خدایا ..من به تو شکایت می برم
از دست هایی که میتوانستم بگیرم و نمی توانم دیگر.
از چهره هایی که تو را به یاد من می آوردند و
نمی بینم دیگر ..
یا الله
یا رحمان
یا سابغ النعم
یا دافع النقم
یا نور المستوحشین فی ظلم..

۲. در قرآن آمده است که اگر کسی بمیرد و کافر باشد
اهل جهنم است و تا ابد در جهنم می ماند..
یعنی اگر همان هایی که کافر بودند و مردند
مثل بعضی دوستانشان که بعد از مدتی ایمان آورند
زنده بودند و ایمان می آوردند..از عذاب جاودان جهنم نجات پیدا می کردند.
یعنی چند ماه..چند روز..چند ساعت ... چند لحظه در این دنیا
می تواند زندگی جاوید آدمی را برای همیشه تغییر دهد.

پس ارزش هر لحظه از زندگی بی نهایت است..

ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا
و هب لنا من لدنک رحمه
انک انت الوهاب

۳. آدم سرنوشت بعضی ها را که می بیند..می ترسد.
علامه بودند..مرید داشتند...قرآن را زبر می خواندند
ولی با یک امتحان و فتنه ..دنیا و آخرتشان را خراب کردند.

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد..

۴ نظر ۲۹ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

دهان یار که درمان درد حافظ داشت
فغان که وقت مروّت چه تنگ حوصله بود..

۴ نظر ۲۷ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

غمت را
نهفتم
در سینه اما
با کس نگفتم
راز نهانی
..



پ.ن ۱ :
اگر به هر مهربانی اینطور نامهربانی کرده بودم
تا به حال از من رنجیده بود..و تنهایم گذاشته بود.
اما تو..تنهایم نگذاشتی که هیچ..
محبت ات را بیشتر کردی..
اللهم انی اسالک حبک
و حب من یحبک ..

به قول آن فراز
از دعای عزیز افتتاح :

یا رب انّک تدعونی فاولّی عنک..
و تتحبب الیّ فاتبغض الیک ..

پ.ن ۲ :
حالا دیگر شب های زیادی از آن شب
می گذرد..
و من هنوز
با این همه فاصله
به چهره ی نورانی ات قسم
همانقدر دلتنگم..

ــــــــــــــ

ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب صادق آن است که پاکباز باشد..

پ.ن ۳ :نمی دانم که چه می شود.
فقط میدانم که با همه ی سختی ها.
خدا هیچ وقت تنهایم نگذاشته..
و لم اکن بدعائک رب شقیا

۱ نظر ۲۵ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰