شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۸۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
¤ دل آزاری دگر جوید دل زاری که من دارم....
۳ نظر
۱۵ اسفند ۸۳ ، ۰۰:۳۰
عالم را نشاید که سفاهت از عامی به حلم در گذراند
که هر دو طرف را زیان دارد
هیبت این کم شود و جهل آن مستحکم.
¤ چو با سفله گویی به لطف و خوشی
فزون گرددش کبر و گردنکشی...
نه خلاف عهد کردم
که حدیث جز تو گفتم!
همه بر سر زبانند و
تو در میان جانی..
مرا دوست بدار
اندک
ولی
طولانی!
-کریستوفر مارلو-
و اوفو بعهد الله اذ عاهدتم
و لا تنقضوا الایمان بعد توکیدها
وقد جعلتم الله علیکم کفیلا
ان الله یعلم ما تفعلون
این چه راز ی است که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید؟