دل آرام



بایگانی

۲۹ مطلب در اسفند ۱۳۸۷ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۸۷، ۰۱:۳۰ ق.ظ

اما نه چنین زار..

که این بار افتاد



به خیالش دل من
پنجره ی فولاده ..

۲۲ اسفند ۸۷ ، ۰۱:۳۰

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۸۷، ۰۱:۳۰ ق.ظ

دری دیگر نمی دانم . رهی دیگر نمی گیرم..

۸ نظر ۲۲ اسفند ۸۷ ، ۰۱:۳۰

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۸۷، ۰۱:۳۰ ق.ظ

ذاک دعوای و ها انت و تلک الایام..



نمی خواستم بنویسم
اما انگار ، فرشته های کم حوصله
طاقت قیافه های غفلت زده را ندارند..
اما من
هر بار که گم می کنم خودم را
آرزوهایم را می شمرم..
و فقط به همان ها نمی میرم.
آرزوهای من
تو را-هر چقدر دور-
به من می رسانند
و در حق فاصله ها ظلم می کنند..
و تاریکی ها را نادیده می گیرند..

جغرافیایم عوض شده
آنها را که به من نزدیکند ولی
از تو دورند
دوست ندارم
و آنها را که به من دورند
ولی به تو نزدیک اند.
می پرستم..

آه..دست تو
افسوس که
لطافت بزرگی است
برای زخم های من ..

۱۷ نظر ۱۹ اسفند ۸۷ ، ۰۱:۳۰

سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

سرم را نیمه از پنجره بیرون کرده ام
هوا هم انگار بارانی است
عاشق این بلا تکلیفی قبل از بارانم...
چشمانم را بسته ام
در این جاده ی از کودکی آشنا
باد به صورتم می خورد
مثل دستی لطیف
بنان می خواند :

قسم به تار موی تو
که از جهان بریده ام من..

۲۲ نظر ۱۳ اسفند ۸۷ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

اما
آن اتفاق ساده نیفتاد..

قیصر



پ.ن : شاید از طبقه ی دوم گرفته باشی عکس را.
وقتی هنوز ستون های بنا عریان بود
و هیچ سنگی رو سنگ بنا نشده بود
و آسمان بکر و پنجره باز..
به قول قیصر :
با روزهای ریخته در پای باد
-با هفته های رفته
با فصل های سوخته
با سال های سخت
رفتیم و سوختیم و
فرو ریختیم-
با اعتماد خاطره ای در یاد
اما
آن اتفاق ساده نیفتاد..

۸ نظر ۱۲ اسفند ۸۷ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

انما ولیکم الله و رسوله
و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة
و یؤتون الزکاة
و هم راکعون..



عاشقی را که چنین باده ی شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست...

پ.ن : زکاتم ده که مسکین و فقیرم!

۱۱ اسفند ۸۷ ، ۰۰:۳۰

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ
آن روز
جهان
از جنون من
سبک می شود...

-ملکوت سکوت-



پ.ن : خسته آمده ام خانه.
صدایم گرفته است..
تب هم دارم انگار.
لینک بلاگی را می بینم که
دست نوشته های استاد است
یکی از آدم های نازنین زندگی ام که
حالا خیلی وقت است نبود صدایش و نگاهش
بازیگر زندان هایم شده است
می بینم به این جا لینک داده..
هیچ وقت هم نگفته بود به من که اینجا را دیده حتی.
یا می بیند..
چقدر این محبت های بی جیغ و داد
و عزیزم های بدون تعارف های معمول و مبتذل
به دل می نشیند..چقدر برای استاد دلم تنگ شده..

این را هم گذاشته است گواه...

پ.ن : دل را به غیر زلف پریشان که می برد؟
۵ نظر ۱۱ اسفند ۸۷ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

تشنه ی یک صحبت طولانی ام...

۴ نظر ۱۰ اسفند ۸۷ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۹ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

به من گوش کن..
بازی از نیمه گذشته
اما هنوز
آغاز نگشته است

-در ملکوت سکوت-



پ.ن : این وصله ها به ماه نمی چسبد!

پ.ن : اینکه امام حسین (ع) می گویند که
الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم
یعنی مردم بیچاره ی عزت و خفت دنیا هستند
می میرند برای آنکه عزیز داشته شوند
تا راحت بخورند و بریزند و بپاشند..
از آن طرف برای جلوگیری از خفت هر کاری می کنند
اگر لازم باشد خدا را هم -نعوذ بالله- به خیال خود
دور می زنند..
باید عزیز باشند و راحت..غرق در نعمت
گوشه ی دنیایشان که سابیده شود
امام که سهل است ، بی خیال خدا می شوند..

نظام جمهوری اسلامی هم دقیقا همین حکم را دارد
برای آنها که می فهمند ، عطیه ی الهی است دست ما
پاک ترین و زلال ترین خون ها به پایش ریخته تا
قد بکشد و بزرگ شود...تا روز به روز چشم دنیاپرستان را
تیره و تار تر کند..
فارغ از هر بحث ظاهرا سیاسی ، هر کس به این انقلاب
پشت کند و برود پی زندگی اش
هم در این دنیا ذلیل می شود و هم در آن دنیا.

۳ نظر ۰۹ اسفند ۸۷ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

و تو امسال دوباره زودتر از بهار و بیشتر از گل
می آیی..
بخشنده ی معصوم من ..

۰۸ اسفند ۸۷ ، ۰۰:۳۰