Unknown
يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ
آن روز
جهان
از جنون من
سبک می شود...
-ملکوت سکوت-

پ.ن : خسته آمده ام خانه.
صدایم گرفته است..
تب هم دارم انگار.
لینک بلاگی را می بینم که
دست نوشته های استاد است
یکی از آدم های نازنین زندگی ام که
حالا خیلی وقت است نبود صدایش و نگاهش
بازیگر زندان هایم شده است
می بینم به این جا لینک داده..
هیچ وقت هم نگفته بود به من که اینجا را دیده حتی.
یا می بیند..
چقدر این محبت های بی جیغ و داد
و عزیزم های بدون تعارف های معمول و مبتذل
به دل می نشیند..چقدر برای استاد دلم تنگ شده..
این را هم گذاشته است گواه...
پ.ن : دل را به غیر زلف پریشان که می برد؟
جهان
از جنون من
سبک می شود...
-ملکوت سکوت-

پ.ن : خسته آمده ام خانه.
صدایم گرفته است..
تب هم دارم انگار.
لینک بلاگی را می بینم که
دست نوشته های استاد است
یکی از آدم های نازنین زندگی ام که
حالا خیلی وقت است نبود صدایش و نگاهش
بازیگر زندان هایم شده است
می بینم به این جا لینک داده..
هیچ وقت هم نگفته بود به من که اینجا را دیده حتی.
یا می بیند..
چقدر این محبت های بی جیغ و داد
و عزیزم های بدون تعارف های معمول و مبتذل
به دل می نشیند..چقدر برای استاد دلم تنگ شده..
این را هم گذاشته است گواه...
پ.ن : دل را به غیر زلف پریشان که می برد؟
۸۷/۱۲/۱۱
و الله ما رأینا حباً بلا ملامة..