مادرم را می خوانم
در بی نشانی خاک
و دستش را می بوسم..
شاید باور نکنی
همیشه پشت نگاه تو سنگر گرفته ام
و جبهه ام
جز با جبروت مادرانه ات
نجوا نکرده است
شاید باور نکنی
در هیاهوی من
سکوت تو بال می زند
و در سکوتم
ترانه ی نامت
قامت می کشد..
سر بر زانوی مادرم می نهم
و هزار ستاره را می شمارم
و هزار زخم را
می بوسم ..
از شرابه های روسری مادرم
سید حسن حسینی
پ.ن : هنوز طاقت خواندن آخرین واژه هایت را ندارم
آنجا که علی را -که بیشتر از همه چیز امام صبر است-
خطاب می کنی :
استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة..
یا علی جان .. تو را به خدا می سپارم
و تا روز قیامت ..
به فرزندانم درود می فرستم..
و درست چند روز بعد از رفتنت
علی -که بیشتر از همه چیز امام صبر است-
به پیامبر شکایت می کند که :
یا رسول الله.. عن صفیتک صبری
و عفا عن سیده نساء العالمین تجلدی
که ای رسول خدا..
صبرم در از دست دادن فاطمه تمام شده..
یا رسول الله
اما حزنی فسرمد
و اما لیلی فمسهد
و هم لا یبرح من قلبی
کمد مقیح و هم مهیج ..
ای رسول خدا..
اندوهم جاودانه
و شب هایم در بی خوابی می گذرد
و غم در دلم خانه کرده است
غصه ای دارم که دل را خون می کند
و دردی که از درونم می جوشد..
و علی -که بیشتر از همه چیز امام صبر است-
دست روی مزار بی نشان ات می کشد که
فراقک اعظم الاشیاء عندی
و فقدک -فاطم- ادهی الثکول-
الا یا عین جودی و اسعدینی
فحزنی دائم ابکی خلیلی
دوری تو برای من از هر غصه ای بزرگتر
و از دست دادنت از هر مصیبتی بالاتر است
ای چشم من!
یاری ام کن ! و اشک بریز
که در غم یارم
تا ابد می گریم
حبیب لیس یعدله حبیب
و ما لسواه فی قلبی نصیب
یاری که هیچ کس مثل او نیست
و جای او را در قلب من نمی گیرد
...
--------------------------------------------
پ.ن : هیچ کدام از پیامبران خدا در برابر رسالت خود
از مردم اجری طلب نکردند..
مثلا نوح (ع) می گفت : که من در برابر رسالم از شما
اجری نمی خواهم..پاداش من به عهده ی خداوند است
-و ما اسالکم علیه من اجری..ان اجری الا علی رب العالمین-
ولی پیامبر اکرم (ص) مامور به چیز دیگری شده است.
قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی..
پ.ن :
ظلم فدک آشکارا و روشن بود.
خداوند زمین ها و غنایمی را که از جنگ نصیب مسلمانان شده بود
بین آنان تقسیم می کند اما
در مورد فدک که بی هیچ جنگی به دست آمد
دستور می دهد که:
ما افاء الله علی رسوله من اهل القری
فللّه و للرسول و لذی القربی
و الیتامی و المساکین و ابن السبیل..
که پیامبر فدک را به فاطمه (س) ببخشد..
یعنی از این واضح تر برای حضرت نبوده
و حضرت از این غصب تاریخی به شدت ناراحت بودند
نه به خاطر سهم ناچیز دنیا..
که این نشان از انحراف از دستور و راه پیامبر بود.
اما در اوج همین عصبانیت و رنج تاریخی
دو نکته ی ظریف مشهود بود..
اول آنکه این خطبه ..در نهایت ادب است.
یعنی دختر رسول خدا..در اوج عصبانیت
در اوج مظلومیت..باز هم در قله ی مودب بودن است.
دوم اینکه..در همین اثناء..و در اوج بحث!
یکدفعه امیر المومنین از حضرت زهرا (س) می خواهند
که به خانه برگردند..
و جالب اینکه فاطمه (س) در پاسخ به ایشان
بی هیچ درنگی ..در اوج بحث..خطبه را ناتمام رها می کند..
السلام علیک یا بنت رسول لله
السلام علیک یا سیدة نساء العالمین
السلام علیک یا والدة الحجج علی الناس اجمعین ..