Unknown
جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ
عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه ی کوثر کنم ..
پ.ن : از همه چیز و همه کس فاصله گرفته ام.
.
.
.
حتی دل آرام هم دیگر مرا نمی شناسد.
و کلماتم را گریه نمی کند.
..
می ترسم..نه از زندانی که
هر چه من بزرگ می شوم. کوچک تر می شود.
نه..
می ترسم که تمام شوم
با دست هایی تهی
که لیاقت هیچ کدام از نگاه های تو را نداشت..
.
.
.
من خشی الرحمن بالغیب و
جاء بقلب منیب ..
۸۹/۰۲/۱۷
دارد جوان سینه زنت پیر میشود
ای انتهای امید جانهای بیقرار
بی تو غروب جمعه چه دلگیر میشود