دل آرام



بایگانی

۸ مطلب در شهریور ۱۳۸۹ ثبت شده است

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

باید قدر غم را فهمید..
غم را برای آدم های شبیه من آفریده اند
که انگار حق همه را می شناسند
غیر از حق الله را .

من حالا خوب میدانم..خدا را به خاطر این دردها
باید بیشتر شکر کنم..
غصه هایی که همه بهانه اند
تا چشم های من یاد تو کنند..
و لب های من اسم تو را زمزمه کنند.

افسوس که هنوز من خوابم
و نمی فهمم..
و صد افسوس که نخواهم فهمید ..

خدایا من رو به جهالت سابق بر نگردان..
خدایا من رو از شر خودم نجات بده ..

۱. خدایا ..من به تو شکایت می برم
از دست هایی که میتوانستم بگیرم و نمی توانم دیگر.
از چهره هایی که تو را به یاد من می آوردند و
نمی بینم دیگر ..
یا الله
یا رحمان
یا سابغ النعم
یا دافع النقم
یا نور المستوحشین فی ظلم..

۲. در قرآن آمده است که اگر کسی بمیرد و کافر باشد
اهل جهنم است و تا ابد در جهنم می ماند..
یعنی اگر همان هایی که کافر بودند و مردند
مثل بعضی دوستانشان که بعد از مدتی ایمان آورند
زنده بودند و ایمان می آوردند..از عذاب جاودان جهنم نجات پیدا می کردند.
یعنی چند ماه..چند روز..چند ساعت ... چند لحظه در این دنیا
می تواند زندگی جاوید آدمی را برای همیشه تغییر دهد.

پس ارزش هر لحظه از زندگی بی نهایت است..

ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا
و هب لنا من لدنک رحمه
انک انت الوهاب

۳. آدم سرنوشت بعضی ها را که می بیند..می ترسد.
علامه بودند..مرید داشتند...قرآن را زبر می خواندند
ولی با یک امتحان و فتنه ..دنیا و آخرتشان را خراب کردند.

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد..

۴ نظر ۲۹ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

دهان یار که درمان درد حافظ داشت
فغان که وقت مروّت چه تنگ حوصله بود..

۴ نظر ۲۷ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

غمت را
نهفتم
در سینه اما
با کس نگفتم
راز نهانی
..



پ.ن ۱ :
اگر به هر مهربانی اینطور نامهربانی کرده بودم
تا به حال از من رنجیده بود..و تنهایم گذاشته بود.
اما تو..تنهایم نگذاشتی که هیچ..
محبت ات را بیشتر کردی..
اللهم انی اسالک حبک
و حب من یحبک ..

به قول آن فراز
از دعای عزیز افتتاح :

یا رب انّک تدعونی فاولّی عنک..
و تتحبب الیّ فاتبغض الیک ..

پ.ن ۲ :
حالا دیگر شب های زیادی از آن شب
می گذرد..
و من هنوز
با این همه فاصله
به چهره ی نورانی ات قسم
همانقدر دلتنگم..

ــــــــــــــ

ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب صادق آن است که پاکباز باشد..

پ.ن ۳ :نمی دانم که چه می شود.
فقط میدانم که با همه ی سختی ها.
خدا هیچ وقت تنهایم نگذاشته..
و لم اکن بدعائک رب شقیا

۱ نظر ۲۵ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

« امروز یا فردا ،
حلول ماه قطعی است...»

۶ نظر ۱۸ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰

چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

من چنان زار بگریم که به باران ماند ..



پ.ن : آدم ها را از زمزمه های شب قدرشان می شناسی
و از نفس نفس زدن هایشان وقت قسم دادن ..
و از هق هق هایشان وقت شنیدن بعضی اسم ها.
و از دعاهایی که بی اختیار ،
با اشک ها که در هم می آمیزد
آشکار می شود ..

اللهم لا تمتنی میتة جاهلیه...و لا تزغ قلبی بعد اذ هدیتنی..

۷ نظر ۱۷ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰

پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

عجب دارم ز بخت خویش و هر دم
در گمان افتم که مستم یا به خوابم
یا جمال یار می بینم

تویی یارا که خواب آلوده بر من تاختن کردی
منم یارب که بخت خود
چنین بیدار می بینم..



پ.ن : اللهم عرّفنی حجتک ..

۵ نظر ۱۱ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰

جمعه, ۵ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

اللهم انی اسألک توفیق طاعتک..و بعد معصیتک.. 



اینطور نبود که مردم فرزند پیغمبرشان را نشناسند..نه ..
او را می شناختند. اما حرف هایش را نمی فهمیدند..دغدغه هایش را.
اصلا جهان بینی او را قبول نداشتند...
قبل از اینکه از او فاصله بگیرند از خدای او فاصله گرفته بودند.
منطق امامشان را درک نمی کردند..
که - لا یمسّه الا المطهرون-

این مردم گیج..و به دنیا دل بسته..
که الدین لعق علی السنتهم..
دین بازیچه ی زبانشان شده..
فرق بین علی بن ابی طالب (روحی له الفداء) با معاویة بن ابی سفیان
را نمی فهمیدند..اصلا همانقدر برایشان
علی صحابه بود که معاویه!
همانقدر قرآن خواندن علی را باور می کردند که معاویه را ..
با همان شک پشت سر علی نماز می خواندند که
پشت سر معاویه..
حالا تو فرض کن..حسن بن علی .. بیاید و مقابل معاویه بجنگد..
مردم فرق پدرش را که ولی و وصی رسول خدا بود
و بارها پیامبر او را برادر خود نامیده بود.. (به اقرار احادیث اهل سنت)
با معاویه نمی فهمیدند..
حالا بیایند و پسر او را یاری کنند که با معاویه بجنگد؟
نه..
حتی اگر جنگی میشد..معاویه می توانست قیام حسن بن علی را
شورش و خروج از حاکم نمایش دهد و خون امام مظلوم ما
را پایمال کند..
این طور است که گاهی صبر ..از هر جنگی سخت تر است..

پ.ن ۱ :برایت خوانده بودم که هیچ پیغمبری از مردمش اجر رسالت طلب نکرد.
جز رسول اکرم (ص)..که اجری نخواست الا مودة فی القربی !

مودة در لغت نه فقط یعنی محبت..بلکه یعنی محبتی که اظهار شود..
 محبتی که آشکارا باشد..
عشقی که رسوا شود..

-اینکه شب میلاد امام حسن مجتبی (روحی له الفداء)
شاعران می روند خدمت امام خامنه ای
خیلی خوش سلیقه گی است-

۱۳ نظر ۰۵ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰

دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ

خیال روی توام دوش در نظر می گشت
وجود خسته ام از عشق بی خبر می گشت ..

صبور باش و بدین روز دل بنه سعدی
که روز اولم این روز در نظر می گشت..


پ.ن : اللهم انی اسالک موجبات رحمتک
و عزائم مغفرتک..

یا الله ..
یا رحمن..
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو ..

۷ نظر ۰۱ شهریور ۸۹ ، ۰۰:۳۰