دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا ؟ . . .شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر راه عشق است این یکی بی مونس و تنها چرا ؟ بی مونس و تنها چرا ؟ تنها چرا ؟ حالا چرا ؟
من صبح رفتم بیرون. الان که شبه رسیدم اینجا! بعد اومدم دیدم کامنتاتونو. به خودم لعنت فرستادم چرا حس به این بزرگی رو با آدم های کوچیکی مثل شما ها تقسیم کردم.
از همتون ممنون میشم برید یه جای دیگه بامزه- عارف- فیسلوف - رمانتیک یا فمینیست و هر کوفت دیگری باشید.
من دل آرام را دوست دارم. اما این روزها از بعضی خوانندگانش متنفرم!
باخودم:من بخاطر آرامش خودم می آیم دوست نداری بگو نیایم واقعا جای دیگر چیز بدرد بخور گیر نمی آید همه اش روزمرگی است تا مرگ...برو حتی بدون دعوت. امروز صبح در رادیو صحبتهای عاشقانه حضرت کلیم(ع) با خدا را تلاوت می کرد شوق انگیز بود دلم برای خدا تنگ شد...
دلمان خوش است که می نویسیم ودیگران می خوانند و عدهای می گویند آه چه زیبا و بعضی اشک می ریزند و بعضی می خندند دلمان خوش است به لذت های کوتاه به دروغ هایی که از راست بودن قشنگ ترند دلمان خوش است به براوردن خواهشی و چیدن لذتی وقتی چیزی مطابق میل ما نبود چقدر راحت لگد می زنیم و چه ساده می شکنیم همه چیز را
کم است دار برای کسی که می فهمد
رموز عشق شعاعی و آنچه می خوانید