دل آرام



بایگانی

Unknown

يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ

گر نثار قدم یار گرامی نکنم

گوهر جان به چه کار دگرم باز آید...

۸۷/۰۸/۲۶

نظرات (۹)

هزار جان گرامی فدای جانانه!
جان عزیز است به هر بی سر و پایی ندهیم
میدهم جان به همان کس که همه جان من است.
من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم...
من اصلا از آزار نمی ترسم...نوازش که هیچ ! :دی

Don't grieve for me, for now I'm free.
I'm following the path God laid for me,
I took His hand when I heard him call,
I turned my back and left it all.
I could not stay another day,
to laugh, to love, to work or play.
Task left undone must stay that way,
I found that place at the close of day.
If my parting has left a void,
then fill it with remembered joy.
A friendship shared, a laugh, a kiss,
Ah, yes, these things, I too, will miss.
Be not burdened with times of sorrow,
I wish you the sunshine of tomorrow.
My life's been full, I savored much,
Good friends, good times, a loved one's touch!
Perhaps my time seemed all too brief,
Don't lengthen it now with undue grief.
Lift up your heart and share the joy with me,
God wanted me now,he made me free!
http://nmroshan.blogspot.com/search?updated-max=2008-10-24T23%3A26%3A00%2B03%3A30&max-results=1
به نظرم گوهر جان رو نثار کردید رفت وگرنه تا حالا باید یه خبری ازتون می شد :دی
۰۲ آذر ۸۷ ، ۰۲:۴۴ zdb-eghlima-zdk-sadat-s  :D
manam ba raha movafegham!
ای رشک ماه و مشتری
با ما و پنهان چون پری
خوش خوش کشانم می‌بری
آخر نگویی تا کجا؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی