Unknown
دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۸۷، ۱۲:۳۰ ق.ظ
«نقشی که باران می زند بر خاک
خطی پریشان
از سرگذشت ِ تیره ی ابرست
ابری که سرگردان به کوه و دشت می راند
تا خود کدامین جویبارش خُرد
روزی به دریا بازگردانَد»
این شعر را دوست ندارم .اصلا شعرهایی که
شما خوشتان می آید را من ارتباط برقرار نمی کنم
دلم می خواهد نباشم ..
اصلا این باران و یاییز را نبینم
این اندوهگین ماه ها ٬آذر ...
۸۷/۰۹/۱۱