Unknown
جمعه, ۱۴ فروردين ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ
من وقتی مردم
چشم های تو دیگر زیبا نبود
و آسمان هیچ وقت مثل سابق
آبی نشد.
من وقتی مردم
دیگر شعرهایم کهنه نبودند
و قصه ام پایان نداشت..
خسته ام ..
آدم در ابتدای راه نباید اینقدر خسته باشد
ولی من هستم. مثل بقیه ی نباید هایی که همیشه بودم..
۸۸/۰۱/۱۴
عجب دست به قلمی داری شما.
با این حوصله ی اجغ و جغم نشستم دارم ارشیو رو می خونم !
سبز باشید .