Unknown
يكشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ
سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم...
« اتصالی نیست
صدای تو را می بوسم »
و دلم را خوش می کنم به مهربانی های قدیمی ات
کاش « هوای من را هم داشتی» تا گم نشوم..
و شاید هنوز با من هستی بی آنکه بدانم
تا با چشمان بسته برایت بنویسم...
پ.ن : انصاف نباشد که من خسته ی رنجور
پروانه ی او باشم و او
شمع جماعت..
۸۸/۰۱/۲۳
شکرا لله ...