Unknown
پنجشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد..
پ.ن : انگار مدتی وحی نازل نشده بود
و وجود پیامبر را غرق در نگرانی و اضطراب کرده بود
بعد جبرئیل می آید که :
والضحی
قسم به خورشید روشنای روز
و الیل اذا سجی
و قسم به شب آن زمان که آرام می گیرد
ما ودعک ربک و ما قلی
که پروردگارت نور وحی را از تو قطع نکرده
و تو را از مقام بلند و مرتبه ی رفیعت پایین نیاورده..
و للآخرة خیر لک من الاولی
و دنیای آخرت برای تو بهتر و بالاتر است
و لسوف یعطیک ربک فترضی
و به زودی خداوند آنچه که بر آن راضی شوی به تو می بخشد
و بعد دیگر حرف های عاشقانه است که :
الم یجدک یتیما فآوا
و وجدک عائلا فاغنی..
فاما الیتیم فلا تقهر
و اما السائل فلا تنهر
و اما بنعمت ربک فحدث..
~ ...
۸۸/۰۲/۱۷