Unknown
سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ
به بغض در گلو پیچیده سوگند !
پ.ن : دارم در خودم غرق می شوم..
به قول سید :
اگر چند قحط گل است و نسیم
به لب گر چه مشکل نفس می رسد
فراوانی است و فراوانی است
به هر مرغ ..چندین قفس می رسد!
پ.ن : درست یادم نیست
تو دست مرا رها کردی
یا من دست خودم را . .
درست یادم نیست..
فقط میدانم وقتی گم می شدم
لابلای جمعیت
آرام و بی هیاهو
دنبالم می گشتی..
میدانم که صدای شکسته ام را می شنوی
و خوب میدانم که نشنیدن گناه من است..
من را پیدا کن..
گم شده ام..
بی خاطره ات..
۸۸/۰۲/۲۲
مرا
دلی
که
صبوری
از او نمی آید ...