خبر زلزله ی تهران رو که شنیدم شاید یک ثانیه نگران شدم و چند ثانیه خوشحال..هر کدوم دلیل خودش رو داشت!
مدام توی دلم می گفت : و لله جنود السموات و الارض..
پ.ن :
یکی می گفت نظرت در مورد اجباری بودن حجاب در ایران چیه! گفتم این خواست مردم بوده..مردمی که جمهوری اسلامی رو با خون خودشون تضمین کردند.. گفت حالا اونها گذشته اند..تکلیف نسل فعلی چیه..
گفتم میدونی چیه : مشکل جمهوری اسلامی یه چیزه.. اونم اینه که برای یه سری مسلمون خالص و ناب طراحی شده.. نه برای کسانی که محض رضای خدا آخرین باری که لای قرآن را باز کرده اند و ترجمه ی یک آیه را خوانده اند .. یادشان نیست!
خدا رو شکر..قاطبه ی مردم هنوز دلشون به ایمان محکمه..
من اصلا خوش ندارم اینجا این چیزها را بگویم احساس میکنم زنگ مدرسه خورده .. و خیلی ها در صف نیستند.. هیچ کاری هم نمیشود کرد الا من رحم ربی..!
یه جا بنی اسرائیل سر کشتن یکی اختلاف میکنن خدا بهشون دستور میده یه گاوی رو بکشن و قطعه های اون رو به بدن مرده بزنن تا به قاتلش گواهی بده.. میگه : و اذ قتلتم نفسا فادارئتم فیها و الله مخرج ما کنتم تکتمون..
برو یکی دیگه رو فریب بده. برو یکی رو فریب بده که وقتی توی نماز جمعه شرکت میکنه و اسم علی رو کنار معاویه می برن اشک توی چشماش جمع نمیشه..
سلام این کامنت رو تو وبلاگ ۳۰۱۰۴۰ در جواب کامنت مستر نگاتیو عزیز گذاشتم... گویا عجیب وصف حال شما هم هست.
جایی شنیدم اگر فردی توانایی فرماندهی را داشته باشد اما به عنوان سرباز خدمت کند٬کم فروشی کرده... اقای دکتر کامنت های شما در این وبلاگ بسیار پخته و اموزنده است. از طرفی شما بهتر از من می دانید که زکات علم نشر ان است. بهتر نیست بیشتر بنویسید؟ بی صبرانه منتظر خواندن نوشته های تان هستم. لطفا مضایقه نفرمایید
به راه اندازی یه وبلاگ از جنس وادی هم فکر کنید بد نیست هااا :) موفق باشید
تو را می بینم و میلم زیادت میشود هر دم.
به سامانم نمی پرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمی کوشی نمیدانی مگر دردم ...