Unknown
جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۸۸، ۱۲:۳۰ ق.ظ
شروع قصه با تو بود
و هرچند سرگردانم امروز
میدانم خدا اگر بخواهد
دیر یا زود
به دست های تو تمام می شود..
به دست های تو تمام می شوم..
پ.ن :
مرا فریب باش
آرام کن ...
۸۸/۰۸/۲۹
شروع قصه با تو بود
و هرچند سرگردانم امروز
میدانم خدا اگر بخواهد
دیر یا زود
به دست های تو تمام می شود..
به دست های تو تمام می شوم..
پ.ن :
مرا فریب باش
آرام کن ...
این روزها اگر تار دلم کوک است ...اگر دلتنگی هایم اندک ،
برای این است که دلم را مثل ماهی بیرون افتاده از تُنگِ تَنگِ دنیا
روی دست گرفته ام و وادی به وادی آمده ام تا به دریای مهربانی نگاهت برسم.