Unknown
چهارشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ
بابی العطشان حتی قضا ..
پ.ن : یادم بماند که نماز عصر امروز را با گریه خواندم
..
.
پ.ن : چه تان شده است؟
چرا اینقدر دهان هایتان هار و سمی است؟
چرا بر سر دنیا وحشی شده اید..
مگر خدا نگفته بود که
و لا تنسوا الفضل بینکم؟
این بود سرنوشت هزار و چهارصد سال درد شیعه؟
اینطور می خواستید پرچم را به دست صاحبش بدهید؟
به خدا اسلام آمریکایی شرف دارد به اسلام ایرانی شما
..
پ.ن : دلم شکسته است فدای سرت ..
به خدا قول داده ام
که تا آخرین لحظه
سرباز تو باشم
قل ان کنتم تحبون الله
فاتبعونی
یحببکم الله
و یغفرلکم ذنوبکم
..
من به خدا قول داده ام
که ولی مظلومش را
بین همهمه ی این گرگ ها
رها نکنم ..
بین این دهان های سمی ..
که با هر نفس
شیطان را زوزه می کشند
..
پ.ن :
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا
و هب لنا من لدنک رحمه
انک انت الوهاب ..
انک انت الوهاب ..
..
۹۰/۰۳/۱۱
خون هر آن سکته که کردم
به پای توست..
ما بهترین دشمنان دنیا رو داریم
الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء
...