Unknown
شنبه, ۹ مهر ۱۳۹۰، ۰۱:۳۰ ق.ظ
هر چه آید به سر ما همه از دوری توست
بانگ رسوایی من نیز ز مستوری توست ...
پ.ن : فاصله ی ما آنقدر زیاد شد
که نه تو دیگر کنار نگرانی های من ماندی
و نه من دیگر پا به پای صدای تو دویدم..
..
حرف آخرمان از شهادت است..
و من که میدانم..
تو داری از خودت می گویی..
من همیشه از تو عقب تر بودم..
و همیشه این منم که می مانم
و همیشه این تویی که می روی..
پ.ن : سید الشهداء حسین بن علی (ع)
جایی می فرماید :
لعمرک انی لا احب دارا
تکون بها سکینه و الرباب
و احبهما و ابذل کل مالی
و لیس لعاتب عندی عتاب
..
به جان خودم قسم که
خانه ای را دوست دارم
که سکینه و رباب در آن باشند
و من آن دو را دوست دارم
و هر چه دارم به پایشان می ریزم
بگذار به خاطر این عشق
ملامتم کنند..
۹۰/۰۷/۰۹
دلی به وسعت دریا..