Unknown
چهارشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۳۰ ق.ظ
آن شب که من از غم به دعا دست برآرم..
پ.ن : الحمدلله رب العالمین
شهادت می دهم که تو خدای خوبی برای من بودی
و من بنده ی بدی برایت ..
من به خودم ستم کردم..
و تو درست جایی که مستحق خشمت بودم
بر من بخشیدی . ..
و من هیچ نعمت این دنیا را
به اندازه ی شیرینی بخشش ات دوست نداشتم...
الهی انت کما احب
فجعلنی کما تحب
..
پ.ن : از خدا می خواهم که عاقبتم را ختم به خیر کند
وقتی می بینم کسانی را که از هر جهت از من بهتر بودند
ولی دست آخر به خطا رفتند..
پ.ن :
حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است
عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم..
۹۰/۰۸/۱۸
لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا