دل آرام



بایگانی

یاد استاد...

سه شنبه, ۹ فروردين ۱۳۸۴، ۱۱:۳۰ ب.ظ

«من پرسش سوزان حسینم یاران
با حنجره ی عشق جوابم بدهید»

و امسال ما تنها ،تکرار می کنیم:
«بهار ساغری شکسته است
و خون تو
صهبای سروهای بی شکست»
اربعین و سال در گذشت آنکه:
«خاموشی و یک جهان سخن گفتن را
از عکس مزار شهدا یاد گرفت..»
                                              

شاید پس از یکسال دوری رمز این مصرع پیچیده را فهمیدیم که:
«آیــنه در حیرت اختیار ندارد»
آنگاه که می گفتی:
«نزدیک تر بیا
من زنده ام هنوز
اما...
نزدیک تر بیا
من روی دست فاصله تشییع می شوم»
و ذهنمان معلق بود وقتی:
«از دور رایحه ای کهنه می وزید
پاییز خفته بود
ناگاه روی ساقه ی آیینه خم شدم
مرگم شکفته بود»
و آنانکه که با «گنجشک و جبرئیل»مانوس بودند بیش از همه از جرعه ی راستی چشیدند که:
«در غربت مرگ بیم تنهایی نیست
یاران عزیز آن طرف بیشترند..»
آنجا که :
«شام غریبان
مرحوم سیدحسن حسینی
سکوت
سنگین و پرهیاهو
صف می‌آراست
گلوی شورشی تو
_ در خط مقدم فریاد_
بر یال ذوالجناح باد
دستی دوباره می‌کشید
و زیر تابش خورشید
آه از نهاد علقمه برمی‌خاست!»
 
و امروز ما تنها می توانیم بگوییم:
«مهتاب مرده است
در من ستاره نیست
اما به چشم تو سوگند می خورم
از آسمان پرم!»

۸۴/۰۱/۰۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی