جنونی کهنه ، جانی نو ... که می گوید اذانم را؟
شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۸۴، ۰۱:۳۰ ق.ظ
اگر دستت نگیرد دست های ناتوانم را...
زبانم جز به کام ِ نامِ تو دیگر نمی گردد
که لبریز عطر نام خود کردی دهانم را...
¤ آغاز سال تحصیلی را با لباس ورزشی به فال نیک می گیریم!
¤¤ حال دیگر تنها تو هستی که این آرزوی باقیمانده را میدانی!
هر چند میدانم تو هم اهل درس و مشقی!
معراج مخصوص آدمهایی امی است.
از درس و مشق می گریزم! و از نام همین استادهایی که
القابشان بسی سنگین تر از محتوی حقیقی شان است...
در پناه حق
زبانم جز به کام ِ نامِ تو دیگر نمی گردد
که لبریز عطر نام خود کردی دهانم را...
¤ آغاز سال تحصیلی را با لباس ورزشی به فال نیک می گیریم!
¤¤ حال دیگر تنها تو هستی که این آرزوی باقیمانده را میدانی!
هر چند میدانم تو هم اهل درس و مشقی!
معراج مخصوص آدمهایی امی است.
از درس و مشق می گریزم! و از نام همین استادهایی که
القابشان بسی سنگین تر از محتوی حقیقی شان است...
در پناه حق
۸۴/۰۷/۱۶
با همدیگه میریم لب ساحل!
تو شعر میگی و من کاتاهای آیکیدو را تمرین میکنم!