Unknown
آن روز که فرا رسد...نه تیری خطا رود و نه زخمی بهبود یابد!
حقیقتا مصیبت است وقتی تمام زحمات چهار ساله را نقش بر آب می بینی!
گاهی تیم های خوب حتی به جام جهانی هم نمی رسند ، چه برسد به اینکه...
صبر صبر الاحرار و الا سلا سلو الاغمار!
یا چون مردان بزرگ شکیبا باش!
و یا چون چهار پایان بی تفاوت!
--------------------------------------------------------
پ.ن : به طور اتفاقی چشمم به دست نوشته های این حضرت آقا
حرفه ی خبرنگاری را با بنای اهرام مصر مقایسه می کند و می خواهد
به خواننده بفهماند که روسای آنها هم مثل فراعنه اند!
تو از نوشته هایش یک ذره دلسوزی استشمام می کنی؟
راستش را بگو!
وقتی دوستانت از دست رفته ات را با اکراه دوست خطاب می کند!
تو درد می کشی و او حرف می زند!
تو از فراق می سوزی و او دروغ می گوید!
تو ساکت گریه می کنی و او ...
گمان می کند می تواند جز عده ای آشفته عقل و تاریک دل همه را همراه خود سازد!
از دوستان تو هم استفاده ی سیاسی میکند
توآنجا بودی وقتی دوستانت در برابر سیل تهمتها و دروغ های همین ها
با مشت های محکم و طنین برادرانه فریاد می زدند:
ابالفضل علمدار...
این کلمات را از علی برایت می نویسم ، هر چند تو هم مثل من عمقش را نمی فهمی
اما دریافت مصداقش ساده است...
« او از دین به مقداری که او را به دنیا نزدیک کند برگرفته و به عمد حقایق را
بر خود پوشیده داشته تا شبهات را بهانه ی لغزش خود قرار دهد!»