Unknown
باور کن خسته ام می کنید!
آدمهای بی جنبه و لا ابالی!
نمی دانم چرا امروز مدام این شعر سید در ذهنم عبور میکند
با همان صدای خسته و عمیق و دل شکسته!
قرن غم های حقیقی ، دل خوشی های مجازی ،
لحظه لحظه در ترقی ، صنعت تابوت سازی!
قرن تخریب تفاهم ، انفجار آشنایی!
قرن مریم های موجی ، لاله های شیمیایی!
قرن تبعبد محبت ، موسم پژمردن دل
قرن تکثیر تقلب ، قرن خنجر خوردن دل!
پاک بازی رو به کاهش ، نانجیبی در فزونی
سینه سینه در سرایت ،دشمنی های عفونی !
قحطی سبزینه و گل ، قتل عام رود و جنگل
گفتمان حلق قمری با گلوگاه مسلسل!
قرن تنهایی و تلخی ، فصل فقر و نامرادی
گورهای دسته جمعی، خانه های انفرادی!
روزگار سست عهدی ، قرن سخت افزار و سی دی
زایش ویروس وحشت ، انتشار نا امیدی!!
قرن غرب و حرب و آتش ، فصل طاعون های شرقی
استخوان های شکسته ، نردبان های ترقی!!
روی لبهای مدارا نقش لبخندی معطل
مهربانی ها خلاصه کینه ورزی ها مفصل
عرصه دلهای خالی ، دستهای ظاهرا پر!
بی توقف در تکاپو ،خط تولید تنفر!!
قرن فرصت های فاسد ، لحظه های نامناسب
قرن استعفای عاشق ، قرن استیلای کاسب
رفته تا اوج ثریا ، شاخص سر در گمی ها!
در نخاع مهربانی ، ترکش نامردمی ها
قرن ترویج حرامی ، عرضه ایمان انبوه
بی وفایی های واجب ، مهربانی های مکروه!!
رشد روز افزون خنجر ، کاهش میزان مردی
نسل مجنون های عاشق خسته از لیلا نوردی!
موسم نوآوری ها ، برگ ریزان بهاری
زندگی های مکرر ، مرگ های ابتکاری!
عشق در خط مقدم ، پاتک بی وقفه نان!
وای بر رزم آور دل، بشکند گر خط ایمان!!!
خوبی؟
منو یادته؟ همونی هستم که چندوقت پیش بهت گفتم من شیفتیه بنر بالای وبلاگت شدم
شعرت قشنگ بود
با وبلاگ و افکارت حال می کنم
شاد باشی