نقدی بر سخنان یک دوست
این روزها چه با دید طنز و چه دید کارشناسی بحث
«آوردن پول نفت در سفره ی مردم»
مطرح است.اگر چه جملات پرت و پلا در این وادی آنقدر زیاد است که گاهی
تصور تبیین تصویری روشن در این هیاهوی تبلیغاتی ناممکن می نماید.
اما آنچه بیش از همه مرا به فکر فرو برد سخنان وزیر سابق نفت بود که
مطرح کرده بودند :
تاکنون نیز چیزی جز نفت در سفره های مردم نبوده است!!
ضمن تمام احترام بعید می دانم ایشان اطلاعی از تولید کشور نداشته
باشند! اما مزید اطلاع دوستان:
از تولید ناخالص ملی کشور ما اگر 60 میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش
نفت (چه در داخل و چه در خارج) باشد بیش از 20 میلیارد دلار تولید
محصولات کشاورزی کشور است.
اگر بر این فرض کفه ی سنگین یارانه به بنزین را از درآمد نفت کم کنیم
(در مقابل واردات محصولات کشاورزی)
به سهم قابل توجه 40 درصدی محصولات کشاورزی در تولید ناخالص
می رسیم .یعنی حتی در کل تولید نیز نمی توان گفت تمام رمق کشور در
دست نفت است!
مشخصا به صورت میانگین اگر 40 میلیارد دلار صادرات نفتی کشور باشد
20 میلیارد دلار از درآمد نفت صرف مصرف داخلی می شود
و اگر درآمد حاصل از صادرات کشاورزی صرف نظر کنیم
دقیقا سهم مصرف مردم ما
در کشاورزی و نفت یکسان است!
و این یعنی همانقدر نفت به سفره ی مردم تعلق دارد که محصولات کشاورزی!
جالب آنست که بدانیم :
کمتر از یک سوم زمین های حاصلخیز فعلی در کشور
در تولید محصولات مشارکت دارند و اگر
برنامه های آبرسانی وزارت نیرو را هم لحاظ کنیم این کسر
شاید در 10 سال آینده به یک دهم برسد!
در صورتی که از سهم تولید 4 میلیارد بشکه سالانه ی ایران
در سازمان اوپک هر سال به علت کاهش فشار مخازن به علت برداشت
10 درصد کاسته می شود!
اضافه بر این قیمت هر بشکه نفت ایران
در 10 سال آینده با فرض شرایط ثابت بازار به علت سنگینی
نفت استحصال نشده بیش از 30 درصد کاهش خواهد داشت.
علاوه بر رشد وحشتناک مصرف گاز کشور بوسیله ی مردم
نیاز چاه های نفتی برای Gas flooding باعث می شود
تقریبا در 10 سال آینده اگر مجبور به واردات گاز
(یا تزریق نیتروژن یا دی اکسید کرین) نباشیم دست کم
صادراتی نیز نخواهیم داشت!
به همه ی اینها اضافه کنید که قیمت مورد نظر هند و پاکستان برای دریافت گاز از
از ایران نزدیک به 1.7 دلار بر میلیون بی تی یو است (که حتی
روسیه نیز حاضر نشد چنین قیمتی را ادامه دهد)
در صورتی که در محاسبات بودجه ی کشور از طریق صادرات
ما به قیمت 9 دلار بر میلیون بی تی یو نظر داشتیم که عملا با توجه به
هزینه ی لوله گذاری قیمت پیشنهادی هند و پاکستان جبران هزینه ها را
نیز نخواهد کرد! و آنها اگر حاضر به پرداخت چنین ارقامی باشند
بسیار ساده تر است که از امارات متحده (بخوانید شرکتهای آمریکایی!)
به صورت مستقیم LNG دریافت کنند یا برنامه ی مشترک GTL اجرا کنند.
شوق من اونو می یاره، صبح غمام غروب میشن
یی عمر توی لانه من، به این سوال می گذرونم
چی شد گذشتی ازمنو، رفتی چرا؟ نمی دونم
وبلاگ واقعا زیبایی داری امیدوارم که موفق باشی و وبلاگت روز به روز بهتر بشه
خوشحال میشم به من هم سری بزنی