Unknown
پنجشنبه, ۲۲ دی ۱۳۸۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
یا محسوس العطا !
در دل سال های سال از آواز جبل الرحمه
در عین حال آن دیگری که در من هست
آن دیگری که مالکیت نمی داند ولی داشتن را تجربه می کند
بین العبد و بین مولاه الف مقام....و به چشم معبود زیباست!
و عشق !
چه عمری داشته ایم
من و تو در پس نقاب اسطوره ها !
یادت هست ؟روزگار هم دلش نمی آید!و زمین تر شده بود..
به صحرا شدم،عشق باریده بود
و زمین تر شده بود
و چنانکه پای مرد به گلزار فرو شود ،
پای من به عشق فرو می شد...
آه ای پرنده ی سر گلدسته های عشق!
۸۴/۱۰/۲۲
شاید چند روز دیگر خودم هم اینها را بخوانم
مثل شما
هیچ نفهمم!