Mon amour
آلودگی دستان وقاحت ، ستارگان کاغذی را باز
به یغمای چرکین خاطرات و انزوای آسمانی همیشه ام
برده است!
آنقدر پیر و فراموشکار شده ام که نمی دانم در این
انبوه محبت! کدام واقعی است و کدام خیال.
هر چه هست در پستوی یاد ها ، به هنگامه ی تردید
به این رویای کثیف ادامه می دهد که هاااااای!
تعریف از خود نباشد!
به کلاغ های مزرعه حسودی ام می شود!
هیچ چیز جز -بودن- برایشان مهم نیست!
به بازار پرنده فروشان رفتم
و پرنده ای خریدم
برای تو
برای تو، عشق من!
به بازار گلفروشها رفتم
و برایت گل خریدم
برای تو ، عشق من !
به بازار آهنفروشان رفتم
و زنجیری خریدم
گرانترینشان را
برای تو، عشق من !
به بازار برده فروشان رفتم
و تو را جستم
اما
نیافتمت
عشق من !
Je suis allé au marché aux oiseaux
Et j'ai acheté des oiseaux
Pour toi
Mon amour
Je suis allé au marché aux fleurs
Et j'ai acheté des fleurs
Pour toi
Mon amour
Je suis allé au marché à la ferraille
Et j'ai acheté des chaînes
De lourdes chaînes
Pour toi
Mon amour
Et je suis allé au marché aux esclaves
Et je t'ai cherchée
Mais je ne t'ai pas trouvée
Mon amour
PreJacques vert