کی و کجا وعده ی دیدار ما ؟
چهارشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۸۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد...
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه ی تو از همه پرشور تر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما میشدی
مایه ی آسایش ما میشدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسایل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت...
نام تو بردم لبم آتش گرفت...
نام تو بردم لبم آتش گرفت...
پ.ن : ضرباهنگ صدایش را از اینجا لمس کنید...
۸۵/۰۱/۲۳
یک دفعه باید ببرمت خودت با چشمای خودت ببینی که من سال پایینی ها را چجوری تربیت کردم!