دل آرام



بایگانی

Unknown

شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۸۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ

امروز لفظ پاک «حزب الله»
گوبا که در قاموس روشنفکر این قوم* ،
دشنام سختی است!

اما ، من خوب یادم هست
روزی که «روشنفکر»
در کافه های شهر پر آشوب
دور از هیاهو ها
عرق می خورد

با جان فشانی های جانبازان‌ «حزب الله»
تاریخ این ملت
ورق می خورد!

سید حسن حسینی

* خیلی سخته که لینک ندهم!...

۸۵/۰۲/۳۰

نظرات (۱۴)

محمد صدرا.... عکس عجیبی است!...وای بر ما!...
یاد این جمله افتادم که قبلا نوشته بودی:
سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست!!
این عکس عجیب . .  .

منو یاد ِ این ابیات انداخت :

در شما فتنۀ خناس ندارد اثری
تا بود آیت ِ حق " روح خدا " رهبرتان
بانگ تکبیر ِ شما مژدۀ  فتحی است قریب
تا دژ  ِ نصر من الله بود سنگرتان
.
.
"خوشا به حالشان که راه صد ساله را یک شبه می روند"
(امام به حاج احمد آقا)
لینک ها را به روز کرده ام...

هر کس مایل به وجود لینکش در اینجا نیست.
سریع بگه بردارم.
نه من مشکلی ندارم !:دی
سلام
جهت تقویت پیوند های جاری
لینک من را دوبار بگذار!
یک کار دیگر هم می تونی انجام بدی
.
.
.
روم نشد بنویسم!!
بعدا بهت می گم
یاد کامنت vb افتادم ! .. دی
ای بابا Enkratic ..منو یاد کامنت خودم انداختی! :دی
بچه ها ! اینجا جای بازی نیست!
من ز پا افتادگان گلخانه ها را دیده ام
بال ترکش خورده پروانه ها را دیده ام

انفجار لحظه ها، افتادن آوا، ز اوج
بر عصبهای رها پیچیدن شلاق موج

دیده ام بسیار مرگ غنچه های گیج را
از کمر افتادن آلاله افلیج را

در نخاع بادها ترکش فراوان دیده ام
گردش تابوت ها را در خیابان دیده ام

گردش تابوت های بی شکوه آهنین
پر ز تحقیر تفرعن، خالی از هر سرنشین

در خیابان جنون،در کوچه دلواپسی
کرده ام دیدار با کانون گرم بی کسی!

دیده ام در فصل نفرت در بهار برگ ریز
کوچ تدریجی دلها را به حال سینه خیز

سروها را دیده ام در فصل های مبتذل
خسته و سر در گریبان-با عصا زیر بغل-

تن به مرداب نهیب خستگی ها داده اند
تکیه بر دیواری از دل بستگی ها داده اند

پیش چنگیز چپاول پشت ها خم کرده اند
گو شه ای از خوان یغما را فراهم کرده اند

ما جرا این است، آری ما جرا تکراری است
زخم کهنه است اما بی نهایت کاری است

از شما می پرسم آن شور اهورایی چه شد
بال مواج و خیال عرش پیمایی چه شد

پشت این ویرانه های شعر شهری هست نیست؟
زهر این دلمرگی را پادزهری هست؟ نیست

ساقه امید ها را داس نومیدی چه کرد؟
با دل پر آرزو احساس نومیدی چه کرد؟

هان کدامین فتنه دکان وفا را تخته کرد
در رگ ایمان ما خون صفا را لخته کرد

هان چه آمد بر سر شفافی آیینه ها
از چه ویران شد ضمیر صافی آیینه ها

شور غوغای قیامت در نهان ما چه شد؟
ای عزیزان رستخیز ناگهان ما چه شد؟

دست دلهامان چرا از شور یا مولا فتاد
از چه طشت انتظار ما از آن بالا فتاد
بسم رب الحسین....هان ای تیرها ببارید حاشاکه بچه بسیجی میدان را خالی کند،حسین او را سوی خود می خواند..لبیک..لبیک یا امامی...لک لبیک***از لطفتون نسبت به خاکریز ممنون***یا علی
سلیقت عالیه.آهنگ وبلاگت فوق العاده است
کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی