Unknown
شنبه, ۸ مهر ۱۳۸۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ
گل که در باغ شکفت
گفتنیهای معطر را گفت.
گل که در باغ شکفت
میتوان گفت که این جنس لطیف
باید از پنجره ی باد
به اقصای بلاد
هیچ صادر نشود؟
مثل این است که:
آدم ـ آدم؟ ـ
روی یک تکه مقوا بنویسد که:
زمین برهوت
باید اصلاً به خیال دهن تب زده اش
طعم باران متبادر نشود!
و بکوبد وسط قلب کویر.
گل که در باغ شکفت
گفتنیهای معطر را گفت
و شما
سوی یک تکه مقوا رفتید
باد بر حرف شما قهقهه سر داد و گذشت
انتشارات شما بوی غلطنامه گرفت
و شما وا رفتید!!!
اندکی شرم کنید
تا به کی میخواهید
آب در هاون اندیشه خود نرم کنید؟؟؟
گل که در باغ شکفت
گفتنیهای معطر را گفت.
-سید حسن حسینی-
پ.ن :
هر چند عشق روی تو بر من حرام نیست
«در عفو لذتی است که در انتقام نیست»!
۸۵/۰۷/۰۸
(لبخند)