Unknown
دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۸۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ
«باز میگردم. همیشه باز میگردم.
مرا تصدیق کنی یا انکار، مرا سرآغازی بپنداری یا پایان، من در پایان ِ پایانها فرو نمیروم.
مرا بشنوی یا نه، مرا جستجو کنی یا نکنی،
من مرد ِ خداحافظی ِ همیشگی نیستم...
باز میگردم؛ همیشه باز میگردم..
من روان ِ دائم ِ یک دوستداشتن هستم...»
پ.ن:
کویر در قامت ِ دریا
معنا میگیرد،
سنگ در بستر ِ رود...
من از صدای یک انتظار مهربان می آیم
از دستان ضخیم عمر که می گذرد
و مرا میان این همه
آرزوهای سال خورده
آواره می گرداند...
آی ...آی...آی
دلم آتش گرفته است...
کویر در قامت ِ دریا
معنا میگیرد،
سنگ در بستر ِ رود...
۸۵/۰۷/۲۴