Unknown
شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۸۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ
شور شراب عشق تو
آن نفسم رود ز سر
کین سر پر هوس شود
خاک در سرای تو...
پ . ن : این بوسه امانت است روی لب من..
و اوفو بعهد الله اذ عاهدتم
و لا تنقضوا الایمان بعد توکیدها
و قد جعلتم الله علیکم کفیلا
و الله یعلم بما تعملون
پ.ن : از خار و خس که بگذری .. که اگر خوب بنگری ، تمام ،
سیاه و خاکستری اند..آخرش خورشید است!
بگذار یکبار هم که شده تصویر را توصیف کنم!
پ.ن : مهربانی چشمانت مبارک!
تو شرابی مهیا بفرما
اذن داروغه با ما!
پ.ن : هر کس به طریقی...(به جهنم!)
پ.ن : آواز دهل دارد ! ، آن چشم غم انگیزت
(یادم باشد با همین مطلع، بیکار که شدم! ، شعری برایت بگویم!)
پ.ن : یک دست جام باده و یک دست زلف یار ،
خسته شدم از این همه امتحان مکررت!
۸۵/۰۸/۱۳
بسیار زیبا
موفق و پیروز باشی