Unknown
جمعه, ۱۹ آبان ۱۳۸۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ
آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب
کشته ی غمزه ی خود را به نماز آمده ای!...
به نور اعتماد کن که حدیث عاشقی از نور شروع می شود
چشم های عاشقان همیشه نگران است
مگر نگران را خیره معنی نکرده اند؟
باید تحمل داشته باشی...باید بال های فرشتگان
شب که میشود
لطیف و آگاه
صورتت را نوازش کند و فقط نگران باشی!
-----
پ.ن : «عمران» را دوست داشتم...اما همین یک شعر را تنها
از او به یادگار دارم که از روز رفتن هر روز زمزمه اش می کنم!
مادرم روی سرم قرآن گرفت
آیه ها در پیش چشمم جان گرفت
ابرها از چار سو گرد آمدند
رفتم و پشت سرم باران گرفت!
۸۵/۰۸/۱۹
خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى [پر فروغ] باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مىشود که از درخت پربرکت زیتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى؛ [روغنش آنچنان صاف و خالص است که] نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت مىکند، و خداوند به هر چیزى داناست.
۳۵نور