Last leaf
چهارشنبه, ۱ آذر ۱۳۸۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ
نشود دفتر درد دل مجروح ، تمام
لو اضافوا صحف الدهر الی اوراقی!
بی عزیزان چه تمتع بود از عمر عزیز!
کیف یحلو زمن البین لدی العشاقی
من همان عاشقم ار زان که تو آن دوست نهای!
انا اهواک و ان ملت عن المیثاقی!
پ.ن : دل تو ز دلم خبر ندارد...
ببخش که حتی رمق پاسخ دادن نیز ندارم!
زندگی را به درد چندان آغشته اند این روزها
که هیچ دلخوشی در آن نمانده است...
موسای طور عشقم!
در وادی تمنا
مجروح «لن ترانی»
چون خود هزار دارم!
رفتی و در رکابت
دل رفت و صبر و دانش!
بازآ که نیمه جانی
بهر نثار دارم!
سرمست اگر به سودا
بر هم زنم جهانی
عیبم مکن که در سر
سودای یار دارم!
پ.ن : الهم ارزقنا شفاعة الحسین یوم الورود...
۸۵/۰۹/۰۱
وه .... این نام خداوند چه زیباست
صدایش کن
بلند صدایش کن
آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه .............