Unknown
شنبه, ۱۶ دی ۱۳۸۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ
تویی وفای روزگار من...
چه نازنین چه مهربانی تو...
۸۵/۱۰/۱۶
بایگانی
- اسفند ۱۳۹۰ (۲)
- بهمن ۱۳۹۰ (۵)
- دی ۱۳۹۰ (۷)
- آذر ۱۳۹۰ (۳)
- آبان ۱۳۹۰ (۷)
- مهر ۱۳۹۰ (۵)
- شهریور ۱۳۹۰ (۲)
- مرداد ۱۳۹۰ (۴)
- تیر ۱۳۹۰ (۲)
- خرداد ۱۳۹۰ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۰ (۵)
- فروردين ۱۳۹۰ (۵)
- اسفند ۱۳۸۹ (۵)
- بهمن ۱۳۸۹ (۵)
- دی ۱۳۸۹ (۷)
- آذر ۱۳۸۹ (۵)
- آبان ۱۳۸۹ (۹)
- مهر ۱۳۸۹ (۶)
- شهریور ۱۳۸۹ (۸)
- مرداد ۱۳۸۹ (۱۰)
- تیر ۱۳۸۹ (۷)
- خرداد ۱۳۸۹ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۸۹ (۱۱)
- فروردين ۱۳۸۹ (۱۲)
- اسفند ۱۳۸۸ (۱۴)
- بهمن ۱۳۸۸ (۱۲)
- دی ۱۳۸۸ (۱۳)
- آذر ۱۳۸۸ (۱۰)
- آبان ۱۳۸۸ (۱۸)
- مهر ۱۳۸۸ (۱۸)
- شهریور ۱۳۸۸ (۱۵)
- مرداد ۱۳۸۸ (۱۴)
- تیر ۱۳۸۸ (۱۷)
- خرداد ۱۳۸۸ (۱۷)
- ارديبهشت ۱۳۸۸ (۲۴)
- فروردين ۱۳۸۸ (۲۰)
- اسفند ۱۳۸۷ (۲۹)
- بهمن ۱۳۸۷ (۲۶)
- دی ۱۳۸۷ (۲۶)
- آذر ۱۳۸۷ (۲۶)
- آبان ۱۳۸۷ (۱۹)
- مهر ۱۳۸۷ (۱۷)
- شهریور ۱۳۸۷ (۱۴)
- مرداد ۱۳۸۷ (۳۰)
- تیر ۱۳۸۷ (۳۳)
- خرداد ۱۳۸۷ (۳۵)
- ارديبهشت ۱۳۸۷ (۱۹)
- فروردين ۱۳۸۷ (۲۳)
- اسفند ۱۳۸۶ (۱۷)
- بهمن ۱۳۸۶ (۱۸)
- دی ۱۳۸۶ (۱۰)
- آذر ۱۳۸۶ (۱۱)
- آبان ۱۳۸۶ (۱۹)
- مهر ۱۳۸۶ (۱۷)
- شهریور ۱۳۸۶ (۱۶)
- مرداد ۱۳۸۶ (۱۴)
- تیر ۱۳۸۶ (۲۰)
- خرداد ۱۳۸۶ (۲۲)
- ارديبهشت ۱۳۸۶ (۲۸)
- فروردين ۱۳۸۶ (۱۶)
- اسفند ۱۳۸۵ (۱۵)
- بهمن ۱۳۸۵ (۲۰)
- دی ۱۳۸۵ (۲۴)
- آذر ۱۳۸۵ (۲۴)
- آبان ۱۳۸۵ (۲۲)
- مهر ۱۳۸۵ (۲۶)
- شهریور ۱۳۸۵ (۱۳)
- تیر ۱۳۸۵ (۱۶)
- خرداد ۱۳۸۵ (۲۵)
- ارديبهشت ۱۳۸۵ (۳۰)
- فروردين ۱۳۸۵ (۲۷)
- اسفند ۱۳۸۴ (۲۱)
- بهمن ۱۳۸۴ (۲۷)
- دی ۱۳۸۴ (۳۷)
- آذر ۱۳۸۴ (۲۳)
- آبان ۱۳۸۴ (۲۹)
- مهر ۱۳۸۴ (۳۲)
- شهریور ۱۳۸۴ (۲۷)
- مرداد ۱۳۸۴ (۳۰)
- تیر ۱۳۸۴ (۵)
- خرداد ۱۳۸۴ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۸۴ (۵۱)
- فروردين ۱۳۸۴ (۳۹)
- اسفند ۱۳۸۳ (۴۴)
- بهمن ۱۳۸۳ (۴۵)
- دی ۱۳۸۳ (۵۸)
- آذر ۱۳۸۳ (۵۴)
- آبان ۱۳۸۳ (۲۰)
۱۶ دی ۸۵ ، ۰۶:۵۴
بابای فاطمه
بابای فاطمه
سلام دوست خوبم ...خوشحال می شوم به وبلاگ بابای فاطمه بیایی و کمکش کنی ....
۱۶ دی ۸۵ ، ۱۰:۰۲
:)=><
:)=><
عشق است و آتش و خون ...
داغ است و درد دوری ...
کی می توان نگفتن...
کی می توان صبوری..........
داغ است و درد دوری ...
کی می توان نگفتن...
کی می توان صبوری..........
۱۶ دی ۸۵ ، ۱۱:۳۲
Unknown
Unknown
سلام
گل هر آنچه زیباست اما اگر بخواهی بچینیش با خاراش دعوات می کنه...
گل هر آنچه زیباست اما اگر بخواهی بچینیش با خاراش دعوات می کنه...
۱۶ دی ۸۵ ، ۱۵:۱۸
خرچنگ زاده
خرچنگ زاده
محمد من یک پیغام تو مسنجرت گذاشتم . منتظر جواب هستم. احساس خوبی نسبت به اون جمله ندارم اگر مخاطبش من بودم.
سلام هاتف جان
من اصولا آفی نداشتم از ت.
میل بزن.
کدوم جمله؟
عیب نداره!
امور دنیا به دو دسته افراز میشه
اونایی که دوست داری که...
اونا یی که دوست نداری و باید زیر سیبیلی رد کنی!
من اصولا آفی نداشتم از ت.
میل بزن.
کدوم جمله؟
عیب نداره!
امور دنیا به دو دسته افراز میشه
اونایی که دوست داری که...
اونا یی که دوست نداری و باید زیر سیبیلی رد کنی!
نه نه مخاطبش تو نبودی!
۱۷ دی ۸۵ ، ۰۲:۳۱
خرچنگ زاده
خرچنگ زاده
مخلصیم. ولی نمی دونم سیستم تو چه جوریه که هر چیزی رو انگار دو بار باید بفرستم تا دریافت بشه. خوب ممنون که خیالم رو راحت کردی.
۱۷ دی ۸۵ ، ۰۲:۵۹
هومن
هومن
محمد جان سلام
میبینم که داری حسابی درس میخونی... نمیدونی چه قدر درس مونده که باید بخونم ... دارم دیوونه میشم :دی
میبینم که داری حسابی درس میخونی... نمیدونی چه قدر درس مونده که باید بخونم ... دارم دیوونه میشم :دی
هومن!
کیفیت دوربینت در حد بم ه!
:دی
از فرید بپرس عکسا رو چه بهش کرد:دی
کیفیت دوربینت در حد بم ه!
:دی
از فرید بپرس عکسا رو چه بهش کرد:دی
۱۷ دی ۸۵ ، ۰۶:۰۱
Bdel
Bdel
هوالله.
التماس ِ دعا همچنان!
(جبران میکنم)
التماس ِ دعا همچنان!
(جبران میکنم)
۱۷ دی ۸۵ ، ۰۶:۲۹
هومن
هومن
به یاد زلزله بم از یه دوربین در حد بم استتفاده میکنم دیگه :دی
حاجی حتما عکسا رو دوشنبه ازش میگیرم . برات میفرستم
حاجی حتما عکسا رو دوشنبه ازش میگیرم . برات میفرستم
۱۷ دی ۸۵ ، ۱۱:۱۷
هومن
هومن
محمد جان یه اینوایت برای پرشینگیگ برام میفرستی؟؟؟
خیلی چاکریم
خیلی چاکریم
۱۷ دی ۸۵ ، ۱۲:۱۶
هومن
هومن
محمد جان ممنونم
۱۷ دی ۸۵ ، ۱۳:۱۰
Unknown
Unknown
علی تنهاست در یک قوم گمراه ، زبانش را که می فهمد به جز چاه/عید سعید غدیر مبارک باد
۱۷ دی ۸۵ ، ۱۶:۱۱
باران
باران
سلام. عید مبارک .. یاعلی
۱۸ دی ۸۵ ، ۰۸:۳۴
هومن
هومن
محمد عزیز عیدت مبارک